خوانشی از رابطه زبانشناسانه حکمت متعالیه و علم سیاست” در جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی+خلاصه بحث
۲۰۱۷-۰۹-۱۹ شصت و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی برگزار شدشصت و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع “خوانشی از رابطه زبانشناسانه حکمت متعالیه و علم سیاست” با ارائه “آقای دکتر محمد پزشگی” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۲ شهریور ۹۶ ساعت ۲۰:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:آنچه که
۲۰۱۷-۰۹-۱۹
شصت و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی برگزار شد
شصت و دومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع “خوانشی از رابطه زبانشناسانه حکمت متعالیه و علم سیاست” با ارائه “آقای دکتر محمد پزشگی” و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۲ شهریور ۹۶ ساعت ۲۰:۳۰ درمجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
آنچه که در این جلسه بیان میشود گزارشی از پروژه اینجانب است که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در حال انجام است. پرسش اصلی در این پروژه آن است که چگونه «حکمت متعالیه» میتواند به عنوان بنیان «علم سیاست» به کار رود؟ در پاسخ به این پرسش باید به این دو پرسش فرعی پاسخی یافت: الف. معیار تمایز «حکمت متعالیه» از دیگر شاخههای «حکمت اسلامی» (حکمت مشاء و حکمت اشراق) چیست و ب. سرشت «امر سیاسی» کدام است.
در پاسخ به پرسش نخست (وجه ممیزه حکمت متعالیه) سه معیار بیان شده است: معیار نخست وجود مسایل جدید در حکمت متعالیه که پیش از آن در حکمت اسلامی مطرح نشده است. صدرالدین شیرازی خود در رساله «شواهد الربوبیه» به ۱۶۸ مسالهای اشاره میکند که آنها را جزو ابداعات خود میداند. علاوه بر شیرازی حکیمانی مانند مطهری و نصر و حکیمان بسیاری معتقد به این ایده هستند. دومین معیار برای تمایز گذاری میان حکمت متعالیه از دیگر شاخههای حکمت اسلامی استفاده حکمت متعالیه از شهود و وحی در کنار عقل برای فراهم آوردن استدلالات برهانی است. مطهری، جوادی آملی و بسیاری از حکیمان معاصر به این معیار عقیده دارند. اما توضیحات این حکیمان نشان دهنده آن است که معیار مزبور بیش از آن که معیار تمایزگذاری بین حکمت متعالیه و دیگر شاخههای حکمت اسلامی باشد بیانگر یک خصیصه عمومی این حکمت است. از این رو نمیتوان آن را یک معیار مستقل دانست. سومین معیار برای تمایزگذاری حکمت متعالیه از دیگر اقران خود «فرازبان» است. فرازبان مطالعه قواعد زبان میباشد. بر اساس این معیار مفهوم «هستی» یک « نخستی» اصیل برای حکمت متعالیه است. «نخستی» که یک مفهوم جهانی است و نمیتوان آن را مقید به یک فرهنگ خاص کرد. اما بر اساس آموزههای زبان شناسانه واژه «هستی» برای آن که بتواند به عنوان عنصر فرازبان «حکمت متعالیه» معرفی شود علاوه بر «نخستی» بودن نیازمند «تفسیر موجز» است. تفسیر موجز به عمل تعریف معنایی یک واژه به وسیله نخستیها اطلاق میشود و تعریف موجز «هستی» به ایده «اصالت وجود» مطرح شده است.
اما در پاسخ به پرسش دوم (سرشت امر سیاسی) سه ایده بیان شده است: ایده نخست آن که «امر سیاسی» یک مفهوم ماهوی است. گرچه «امر سیاسی» از امور تاسیسی است که بر اساس قراردادها و توافقهای جمعی ایجاد میشوند, اما پس از طی مرحله تاسیس و یافتن ثبات دیگر واقعیتی قراردادی نداشته بلکه به مانند واقعیات عینی تحقق و تقررخارجی مییابند. بر اساس این تفسیر، «امر سیاسی» را میتوان با آموزههای حکمت متعالیه بررسی کرد. ایده دوم این است که «امر سیاسی» از جنس مفاهیم انتزاعی است که از ویژگیهای وجودی آدمی و نیازهای او به عاریت گرفته شدهاند. بنابر این میتوان گفت «امر سیاسی» را میتوان از منظر فرازبان «حکمت متعالیه» مورد مطالعه و بررسی قرار داد. اما بر اساس سومین ایده، «امر سیاسی» از جمله اعتباریات عملی است. به عبارت دیگر امر سیاسی از معانی غیر حقیقی است که و در خارج از ذهن تحقق و تقرر ندارد بلکه از طریق سازوکار «عاریتگیری» ویژگیهای حقایق عینی ایجاد میشود. به همین دلیل فرازبان به کار رفته در ایجاد امر سیاسی فرازبان «حکمت متعالیه» نیست. زیرا این حقایق نه تنها همتایی در خارج از ذهن ندارند بلکه (بر خلاف دیدگاه پیشین) وجود خارجی غیر مستقل نیز برای آنها نمیتوان تصور کرد. از این رو به کارگیری آموزههای حکمت متعالیه برای مطالعه امر سیاسی نمیتواند به صورت مستقیم باشد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰