کد خبر : 3718
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۲

سیدمحمدحسین طباطبایی

سیدمحمدحسین طباطبایی

علامه طباطبایی زادروز ۱۲۸۱تبریز، آذربایجان شرقی درگذشت ۲۴ آبان ۱۳۶۰ تبار ایرانی تأثیرگذاران اهل بیتابن سیناملاصدراسید علی قاضیمرتضی طالقانیمحمدحسین غروی اصفهانیسید حسین بادکوبه‌ای تأثیرپذیرفتگان محمدتقی مصباح یزدیمحمدحسین حسینی طهرانیمرتضی مطهریسید محمد بهشتیمحمدرضا مهدوی کنیسیدعلی خامنه‌ایناصر مکارم شیرازیغلامحسین ابراهیمی دینانیعبدالله جوادی آملیحسن حسن‌زاده آملی مذهب شیعه دوازده‌امامی سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز – درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروف به علامه

علامه طباطبایی
زادروز۱۲۸۱
تبریز، آذربایجان شرقی
درگذشت۲۴ آبان ۱۳۶۰
تبارایرانی
تأثیرگذاراناهل بیت
ابن سینا
ملاصدرا
سید علی قاضی
مرتضی طالقانی
محمدحسین غروی اصفهانی
سید حسین بادکوبه‌ای
تأثیرپذیرفتگانمحمدتقی مصباح یزدی
محمدحسین حسینی طهرانی
مرتضی مطهری
سید محمد بهشتی
محمدرضا مهدوی کنی
سیدعلی خامنه‌ای
ناصر مکارم شیرازی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
عبدالله جوادی آملی
حسن حسن‌زاده آملی
مذهبشیعه دوازده‌امامی

سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز – درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروف به علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود.[۱] وی از مدرسان حوزهٔ علمیه قم به‌شمار می‌آمد. از شاگردان وی می‌توان به عزیزالله خوشوقت، مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی، و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایهالحکمه، شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست.

زندگی‌نامه

زندگی طباطبایی را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد: دورهٔ کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد. دورهٔ تحصیل در حوزه علمیه نجف، دورهٔ بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی و دورهٔ زندگی در قم و تدریس، تألیف و نشر معارف دینی.

کودکی و نوجوانی

سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی در سال ۱۲۸۱ در روستای شادباد مشایخ از توابع تبریز زاده شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر، او و تنها برادرش محمدحسن الهی طباطبایی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فرا گرفت، سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.

خود دربارهٔ دوران تحصیلش نوشته‌است:

«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه می‌خواندم، نمی‌فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. به‌طوری‌که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر می‌پنداشتم [کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه می‌پرداختم. بسیار می‌شد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می‌گذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می‌کردم و اگر اشکالی پیش می‌آمد با هر خودکشی بود حل می‌نمودم و وقتی که به درس حضور می‌یافتم از آنچه استاد می‌گفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»— [۲]

طباطبایی به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد، آثاری چون گلستان، بوستان سعدی را فرا گرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر او پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی شد.

تحصیل در نجف

طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف می‌رود و ده سال در نجف به تحصیل علوم دینی می‌پردازد. وی علوم ریاضی را در نجف، نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) فرا گرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواند و مدت درس‌های فقه و اصول او در مجموع ده سال بود.

استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبه‌ای بود، که سالیان دراز در نجف در کنار برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند. همچنین معارف الهیه، تفسیر قرآن به قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموخت و در عرفان تحت نظر و تعلیم و تربیت او رشد یافت.[۳][۴] محمود امجد نقل می‌کند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون می‌شد.[۵]»

بازگشت به تبریز

وی در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می‌آمد، مجبور به مراجعت به ایران می‌شود و مدت ده سال در قریه شادآباد، تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول می‌شود.[۶] فرزندش سید عبدالباقی طباطبائی می‌گوید: «در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیت‌های مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغ‌های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد.»[۶]

زندگی در قم

طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم می‌گیرد به قم برود و بالاخره تصمیم‌اش را در سال ۱۳۲۵ عملی می‌کند. فرزند طباطبایی در این مورد می‌گوید که در ابتدا در منزل یکی از بستگان ساکن شدند و سپس یک خانه اجاره کردند که شامل یک اتاق دو قسمتی بود و سرجمع حدود بیست متر مربع مساحت داشت.


طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسلهٔ سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود. با ظاهری ساده، عمامه‌ای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دکمه‌های باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچه‌های قم تردد داشت و خانهٔ بسیار محقر و ساده‌ای داشت. وی در شهر قم چند آشنای انگشت شمار از جمله سید محمد حجت کوه‌کمری داشت.[۷][۸]

بر طبق نقل دینانی، پس از مدتی که به اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ اسفار او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس شفا را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاس‌های شبانهٔ اسفار پرداخت که هفته‌ای دو شب (شب پنج‌شنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل می‌شد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت می‌کردند. حضور در این کلاس‌ها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاس‌ها بیشتر درس خارج فلسفه بود.[۹]

خانواده

سید محمدحسین طباطبایی از دودمان سادات طباطبایی آذربایجان است و با سید علی قاضی و سید محمدعلی قاضی طباطبایی خویشاوندی دارد. همسر اول طباطبایی، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان او بود که در سال ۱۳۴۳ درگذشت و پس از ۲ سال، با همسر دوم خود، منصوره روزبه؛ خواهر رضا روزبه ازدواج کرد.[۱۰] وی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم به حسن مثنی پسر امام دوم شیعیان؛ حسن مجتبی می‌رسد.

زمینه فعالیت

اهمیت محمدحسین طباطبایی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزه‌های تشیع، بعد از دورهٔ صفویه بوده‌است. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفت‌شناسی در این مکتب می‌پردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان، در دوران مواجهه با اندیشه‌های غربی، نظیر مارکسیسم، به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز می‌کوشد.

هانری کربن

از دیگر اتفاقات حیات فکری طباطبایی در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کوربن، از فرانسه به ایران و ملاقات با طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقات‌ها که باعث شکل‌گیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران می‌شود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن نزد طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخ‌های بی‌جواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخ‌هایی برای پرسش‌های بی‌جواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که طباطبایی پاسخ‌های دقیق و قانع‌کننده‌ای به او می‌داده‌است.

کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از استادان ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به ادبیات، هنر و فلسفه ایرانی می‌پرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته می‌شدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق طباطبایی، حلقه‌ای فلسفی را در تهران تشکیل دادند. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتهٔ فلسفه الهی بود برگزار می‌گردید.

هم کربن و هم طباطبایی بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشتند. طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیرممکن است؛ و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار می‌داد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب استادان ایرانی فلسفه و الهیات مدت‌ها در شمال تهران برگزار می‌گردید و بحث‌های پردامنه‌ای در باب فلسفه شیعی در آن جا درمی‌گرفت.[۱۱] ارتباط با اساتیدی چون طباطبایی و سید جلال الدین آشتیانی، یکی از مهم‌ترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامه‌دهندگان همان حکمت الهی‌ای هستند که از ایران باستان تاکنون چراغ آن در ایران خاموش نگشته‌است. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمده‌اند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفته‌اند.[۱۲] کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال ناپذیر روحیه ایرانی» سخن می‌گفت.[۱۳]

استادان

عرفان

فلسفه

ریاضیات

خارج فقه و اصول

رجال

تألیفات و آثار

نوشتار اصلی: آثار علامه طباطبایی

طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفته‌است.[۱]

نخست تفسیر المیزان است،[۱] که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شده‌است. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شده‌است، و علاوه‌بر تفسیر آیات و بحث‌های لغوی در بخش‌هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شده‌است: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شده‌است.

اثر مهم دیگر او اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شده‌است.[۱۴] این کتاب نخستین، و یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداخته‌است.[نیازمند منبع]

آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:[۱]کتاب‌های به زبان عربی

  1. کتاب توحید که شامل ۳ رساله است:
    • رساله در توحید
    • رساله در اسماءالله
    • رساله در افعال الله
  2. کتاب انسان که شامل ۳ رساله‌است:
    • الانسان قبل الدنیا
    • الانسان فی الدنیا
    • الانسان بعد الدنیا
  3. رساله وسائط که البته همگی این رساله‌ها در یک مجلد جمع‌آوری شده و به نام هفت رساله معروف است.
  4. رساله الولایه
  5. رساله النبوه و الامامه
  6. بدایه الحکمه
  7. نهایه الحکمه

(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب می‌شود)کتاب‌های به زبان فارسی

  1. شیعه در اسلام
  2. قرآن در اسلام (به بحث دربارهٔ مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و… پرداخته‌است)
  3. وحی یا شعور مرموز
  4. اسلام و انسان معاصر
  5. حکومت در اسلام
  6. سنن النبی (دربارهٔ سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخش‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است)
  7. اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است.
  8. علی و فلسفه الهی
  9. خلاصه تعالیم اسلام
  10. رساله در حکومت اسلامی
  11. نسب‌نامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب)

دیگر آثار

  • بدایهالحکمه

کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاه‌های کشور شد.

  • نهایه الحکمه

این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شده‌است.

  • حاشیه بر کفایه

کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است.

او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی، مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد.

  • رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا

این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شده‌است مباحثی مفید از عوالم سه‌گانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کرده‌است.

  • در محضر علامه طباطبائی

این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شده‌است و شامل پرسش‌ها و پاسخ‌های زیادی در موضوعات مختلف از طباطباییاست.

  • شیعه در اسلام

طباطبایی این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه به‌طور عقلانی نوشته‌است.

  • ولایت‌نامه

این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کرده‌است و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده‌است.

شاگردان

بخش بزرگی از رهبران روحانی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، شاگردان مشترک سیدمحمدحسین طباطبایی و روح‌الله خمینی هستند. طباطبایی شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهم‌ترین آن‌ها ذکر می‌گردد:

  1. مرتضی مطهری
  2. حسین شب زنده دار جهرمی
  3. محمد جواد باهنر
  4. محمد واعظ‌زاده خراسانی
  5. سید مرتضی جزایری
  6. محمدتقی مصباح یزدی
  7. امام موسی صدر
  8. داریوش شایگان
  9. عبدالله جوادی آملی
  10. سید محمد حسینی بهشتی
  11. حسن حسن‌زاده آملی
  12. محمود امجد
  13. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی
  14. سید عبدالله فاطمی نیا
  15. عزیزالله خوشوقت
  16. غلامحسین ابراهیمی دینانی
  17. سید عزالدین حسینی زنجانی
  18. محمدرضا نکونام
  19. محمد محمدی گیلانی
  20. محمد صادقی تهرانی[۱۵]
  21. سید جلال‌الدین آشتیانی
  22. علی قدوسی
  23. اسدالله بیات زنجانی
  24. محمد مفتح
  25. محمد اسماعیل صائنی زنجانی
  26. ابراهیم امینی
  27. دکتر جواد مناقبی
  28. یحیی انصاری
  29. سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
  30. سید محمد علی موحد ابطحی
  31. حسین علی منتظری
  32. سید محمدحسین حسینی طهرانی
  33. علی پهلوانی تهرانی(سعادت پرور)
  34. ناصر مکارم شیرازی
  35. حسین نوری همدانی
  36. سید علی خامنه‌ای
  37. سید محمد خامنه‌ای
  38. سید حسین نصر
  39. حسین مظاهری
  40. علی اصغر کرباسچیان
  41. محمدرضا مهدوی کنی
  42. محمد کریم پارسا
  43. محسن مجتهد شبستری
  44. عباس محفوظی
  45. سید صابر جباری
  46. سید محمد شاهچراغی
  47. سید محمد ضیاءآبادی
  48. مجتبی تهرانی
  49. علی الهامی کلوانق
  50. ابراهیم انصاری خوئینی زنجانی

از جلسات مباحث مهم او می‌توان به جلسات مباحثه با هانری کربن اشاره کرد، که حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند، یا جلساتی که در تهران برگزار می‌شد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند.

طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات می‌گوید: بنا به گفته کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ می‌کردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته‌است، به دنیای غرب معرفی نشده‌است. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کرده‌اند. آنچه پس از پژوهش‌های علمی بدان رسیده‌ام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه – که نسبت به این آیین واقع بینی دارد باید نگاه کرد. از این رو کوشیده‌ام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقه‌مندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشن‌تر شوم.[۱۶]

نمونه اشعار

از وی اشعاری عرفانی باقی مانده‌است. مشهورترین شعر وی غزل «کیش مهر» است که در آن تنها یک واژه غیرفارسی (حلاج) دیده می‌شود:

همی گویم و گفته‌ام بارهابود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستی‌ست در کیش مهربرونند زین جرگه هشیارها
به شادی و آسایش و خواب و خورندارند کاری دل‌افگارها
بجز اشک چشم و بجز داغ دلنباشد به دستِ گرفتارها
کشیدند در کوی دلدادگانمیان دل و کام دیوارها
چه فرهادها مرده در کوه‌هاچه حلاج‌ها رفته بر دارها
چه دارد جهان جز دل و مهر یارمگر توده‌هایی ز پندارها
ولی رادمردان و وارستگاننیازند هرگز به مردارها
مهین مهرورزان که آزاده‌اندبریدند از دام جان تارها
به خون خود آغشته و رسته‌اندچه گل‌های رنگین به جوبارها
بهاران که شاباش ریزد سپهربه دامان گلشن ز رگبارها
کشد رخت سبزه به هامون و دشتزند بارگه گل به گلزارها
نگارش دهد گلبن جویباردر آیینهٔ آب رخسارها
رود شاخ گل دربر نیلوفربرقصد به صد ناز گلنارها
درد پردهٔ غنچه را باد بامهزار آورد نغز گفتارها
به آوای نای و به آهنگ چنگخروشد ز سرو و سمن تارها
به یاد خم ابروی گلرخانبکش جام در بزم می‌خوارها
گره را ز راز جهان باز کنکه آسان کند باده دشوارها
جز افسون و افسانه نبود جهانکه بسته‌است چشم خشایارها
به اندوه آینده خود را مبازکه آینده خوابی‌ست چون پارها
فریب جهان را مخور زینهارکه در پای این گل بود خارها
پیاپی بکش جام و سرگرم باشبهل گر بگیرند بیکارها

دون خوان ماتوس don Juan Matus:

The world doesn’t yield to us directly, the description of the world stands in between. So, properly speaking, we are always one step removed and our experience of the world is always a recollection of the experience. We are perennially recollecting the instant that has just happened, just passed. We recollect, recollect, recollect.”

(Tales of Power, Writer: Carlos Castaneda, Published in: 1974- Page28)

حال به این مطلب فکر کن! دنیا به‌طور مستقیم با ما ارتباط پیدا نمی‌کند، بلکه تفسیر آن بین ما و دنیا قرارگرفته است. درست‌تر بگویم. ما همیشه یک‌قدم عقب هستیم و تجربهٔ دنیایی ما تجدید خاطره این تجربه‌ها است. ما همیشه لحظه‌ای را به خاطر می‌آوریم که اتفاق افتاده و گذشته‌است. ما به خاطر می‌آوریم، به خاطر می‌آوریم، به خاطر می‌آوریم. (افسانه‌های قدرت، کارلوس کاستاندا، ترجمه مهران کندری – مسعود کاظمی، تهران: میترا، ۱۳۸۲- صفحه ۵۲)

علامه محمدحسین طباطبایی Seyed Mohammad Hossein Tabataba’i

به اندوه آینده خود را مباز – که آینده خوابی است چون پارها[۱۷]

علامه می‌گوید ما دائم تداوم ادراک خود را به یاد می‌آوریم، پس چیزی که گذشته‌است، گذشته‌است مثل یک خواب و چیزی که نیامده است ماهیت آن دوباره مانند یک خواب است. یعنی از نظر ادراک به صورت مستقیم ادراک نمی‌کنیم بلکه باواسطهٔ حس (یک‌قدم عقب‌تر) ادراک می‌کنیم .(Yazdanpanah Askari)

شعر دیگری از طباطبایی با نام «مهر خوبان» نیز به یادگار مانده‌است که خود او نیز علاقه زیادی به آن داشت.

منابع

  1. ↑ پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ “صفحه دانشوران گوگل”.
  2.  روزنامه همشهری؛ ۲۵ آبان ۱۳۸۴؛ خردنامه؛ صفحهٔ ۱
  3.  «ماجرای رحلت عارفانه “علامه قاضی”»مشرق نیوز. ۶ شهریور ۱۳۹۲. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  4.  «نقش سیدعلی قاضی در تربیت علامه طباطبایی و تأثیر وی در تفکر فلسفی حوزه علمیه قم». پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه. ۶ مرداد ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  5.  «علامه طباطبایی و گذران معاش از راه کشاورزی»خبرگزاری فارس.۱۲ مهر ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  6. ↑ پرش به بالا به:۶٫۰ ۶٫۱ «ستارگان آسمان تشیع – علامه محمدحسین طباطبایی».ایسنا. ۲۳ آبان ۱۳۸۹. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  7.  ««علامه طباطبایی» فیلسوفی جهانی»خبرگزاری فارس. ۲۳ آذر ۱۳۸۹. دریافت‌شده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  8.  «زندگی‌نامه سیدمحمدحسین طباطبایی». بایگانی‌شده از اصلیدر ۱۸ مه ۲۰۰۶. دریافت‌شده در ۱ مه ۲۰۰۶.
  9.  عبدالله نصری، آینه‌های فیلسوف: گفتگوهایی در باب زندگی، آثار و دیدگاه‌های غلامحسین ابراهیمی دینانی، چاپ دوم، سروش: تهران، ۱۳۸۳، صص ۳۵–۳۷
  10.  «گفتگو با همسر علامه طباطبایی». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۱.
  11.  فدایی مهربانی، مهدی، ایستادن در آن سوی مرگ: پاسخ‌های کربن به هایدگر از منظر فلسفه شیعی بایگانی‌شده در ۱۹ مه ۲۰۱۳ توسطWayback Machine، تهران، نشر نی، ۱۳۹۱: ۵۴-۵۵
  12.  کربن، هانری، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۲: ۳۵
  13.  یحیی بونو، در ضیافت عالم معنوی، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن، مؤسسه حکمت و فلسفه، ۱۳۸۵: ۸۹
  14.  اصول فلسفه و روش رئالیسم، مرتضی مطهری
  15.  صادقی تهرانی، محمد، فقه گویا، زندگی‌نامه مؤلف، ص ۱۱۴
  16.  بازخوانی دوستی علمی طباطبایی و هانری کربن، پرسمان، آبان ۱۳۸۲، شماره ۱۴
  17.  مطهری، مرتضی ،عرفان حافظ، تهران: صدرا ۱۳۸۰، صفحه ۵۱.

جستارهای وابسته

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797