کد خبر : 8071
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۷

استاد رمضانی

هدف از ریاضت نفس

هدف از ریاضت نفس
نفس در آغاز  همین گونه است؛ تا این‌ که کم کم  اندکی با حقایق و تعاليم ادیان آشنا  می‌شود و عرف و رسوم جامعه را می‌شناسد. پس از این، قدری از آن حالت افسارگسیختگی كه بر او حاكم بود  خارج و اندک ‌اندک سر به راه می‌شود و در ادامه از افراط‌هایی که در جذب منافع یا دفع ضرر ها از خود بروز داده است، عذرخواهی می‌کند. گاهی خودش را نیز به خاطر آن‌چه کرده است، سرزنش می‌کند. يعني: همان نفس که پیشتر " امّارۀ بالسوء"  بود،  به " نفس لوّامه"  تبديل می‌‌شود.

هدف از ریاضت نفس از دیدگاه خواجه‌نصیرالدین

عبارت خواجه: «و غرض از ریاضت سه‌چیز است: یکی رفع موانع از وصول به حق، از  شواغل ظاهره و باطنه. دوم مطیع‌گردانیدن نفس حیوانی مر عقل عملی را که باعث باشد بر طلب کمال و سوم. . . ».

خواجه در این جا به بیان اهدافی پرداخته است که ما در ریاضت، باید به دنبال آن ها باشیم.

 به نظر می‌رسد ایشان در این عبارات، از شیخ الرئیس ابوعلی سینا در نمطِ ” مقامات‌العارفین”  اشارات تأثیر پذیرفته است. چون شیخ در نمط یاد شده در قسمتی که بحث ” ریاضت”  و اهداف آن مطرح شده است، عباراتی دارد که عبارات خواجه شبیه آنهاست.

هدف نخست از ریاضت نفس در نگاه شیخ ابوعلی سینا

ابن سینا در مقامات العارفین اشارات می‌فرماید: «الریاضه مُوجّهه‌ إلی ثَلاثَه ‌أغراض، الأول: تَنحیهُ ما دونَ الحقّ من مُستَنّ الإیثار».

شرح عبارات منقول از ابن سینا: ایشان در ریاضت سه ‌جهت را مورد توجه قرار داده است: نخست این است که سالک با کمک ریاضت هر چیزی را که بخواهد بر سر راه سیر و سلوک الی الله ایجادِ مزاحمت ‌کند و سیر و سلوک او را تحت شعاع قرار ‌دهد، از سر راه بر می‌دارد و آن را  دور می‌کند.

” تنحیه” ؛ یعنی: دور ساختن.

” تَنَحّی” ؛‌یعنی: فاصله گرفت و دور شد.

” تَنَحَّ” ‌؛یعنی: فاصله بگیر و دور شو.

”  مُستَنِّ ”  یعنی: راه و رسم.

”  الایثار”  ؛ یعنی: مقدّم داشتن.

بنابراین روی هم رفته «تنحیه ما دون الحق عن مستنّ الایثار» یعنی: سالک با ریاضت هر چه جز‌ خداوند تبارک و تعالی را از سر راه و مسلک خود ـ که ایثار و مقدّم داشتن حق بر هر چیزی است ـ دور می کند.

خواجه نیز دربارۀ غرض نخست از ریاضت می‌فرماید: یکی: رفع موانع از وصول به حق، از شواغل ظاهره و باطنه» مفاد این عبارت، بعینه مفاد عبارت شیخ است؛ یعنی: یکی از اهداف ریاضت این است که سالک با ریاضت آن‌چه را که می‌خواهد در مسیر رسیدن به حق مانع ایجاد کند ـ چه از امور ظاهری باشد و چه باطنی ـ از میان برداشته و آن را برطرف می کند.

شیخ الرئیس در بعد، راهی را که به این هدف منتهی می شود این گونه معرفی کرده و  می‌فرماید: «و الأول،‌ یُعینُ عَلیه الزُّهدَ الحَقیقی».

یعنی: آن‌چه ما را در این راستا کمک می‌کند، و ما را به دور سازی آن چه غیر حق است می رساند زهد حقیقی است و با زهد است که می‌توان به این هدف رسید؛  چون با زهد انسان به آن‌چه غیر از حق است، بی‌میل می‌شود. و در نتیجه از آن فاصله گرفته و آن را از سر راه خود بر میدارد.

هدف دوم از ریاضت نفس در نگاه شیخ ابوعلی سینا

عبارت ابوعلی سینا: «و الثانی تَطویعُ النّفسُ الأمّارَه لِلنّفسِ المُطمَئنَه لینجذب قوی التخیّل و الوهم إلی التوهمات المناسبه للامر القدسی منصرفه عن التوهمات المناسبه للأمر السِفلی».

شرح عبارت ابوعلی سینا: یعنی: دومین هدفی که ریاضت در پی آن است این است که ‌نفس امّاره را مطیع نفس مطمئنه قرار دهند.

 پیش از این به تنوع و مراتب نفوس اشاره شد. نکته ای که در اینجا نباید از آن غفلت کرد این است که ما سه نفس جدا از هم نداریم،  بلکه آن ها سه ‌مرتبه از مراتب یک حقیقت اند. بدین معنی که نفس انسان در آغاز، امّارۀ بالسّوء‌ است. چون چیزی جز منافع خود یا مضراتی که به او برمی‌گردد، در نظر ندارد. لذا می‌خواهد با قوّۀ شهوت خود هر چه را که باب میلش هست،  به چنگ آورد و نیز می‌خواهد با قوۀ غضب خود هرچه را که به او ضرر می‌زند، از میان بردارد و  هیچ ضابطه و قاعده‌ای هم بر او حاکم نباشد.

نفس در آغاز  همین گونه است؛ تا این‌ که کم کم  اندکی با حقایق و تعالیم ادیان آشنا  می‌شود و عرف و رسوم جامعه را می‌شناسد. پس از این، قدری از آن حالت افسارگسیختگی که بر او حاکم بود  خارج و اندک ‌اندک سر به راه می‌شود و در ادامه از افراط‌هایی که در جذب منافع یا دفع ضرر ها از خود بروز داده است، عذرخواهی می‌کند. گاهی خودش را نیز به خاطر آن‌چه کرده است، سرزنش می‌کند. یعنی: همان نفس که پیشتر ” امّارۀ بالسوء”  بود،  به ” نفس لوّامه”  تبدیل می‌‌شود.

 و لذا گاهی که دچار غفلت می‌شود به همان روش پیشین برمی‌گردد و بد عمل می‌کند؛ ولی در بعد متوجه سوء رفتار خود شده و  پشیمان می‌گردد و خود را سرزنش می کند؛ مثلاً زمانی‌که دچار غضب می‌شود، متوجه وخامتِ کارش نیست؛ ولی در بعد که به خود می‌آید، ملتفت زشتیِ کار خود می‌شود و خود را سرزنش می‌کند؛ یا وقتی که شهوت بر او حاکم می‌شود، ممکن است در خوردن، صحبت‌کردن و. . . بی‌پروا عمل کند، اما پس از این‌که به خودش می‌آید و ملتفت زشتی کار خود می‌شود، از کار خود پشیمان گشته و خودش را سرزنش می‌کند و می‌گوید: ای کاش این حرف را نگفته بودم، یا آن کار را نکرده بودم!

در ادامۀ مسیر پس از این‌که این ”  نفس لوّامه”  قوی‌تر و فهمیده‌تر شد، دیگر آن غفلت‌های آنی که احیانا از او سر می‌زد و بر اساس آن ها بد عمل می‌کرد، نیز از او گرفته می‌شود؛ یعنی: از زیاده‌روی‌ها دور می‌شود، کم‌کم قوۀ غضب و شهوت او تحت کنترل در می‌آید و دیگر حرص و طمعی بر او حاکم نیست. این‌جاست که او آرام و مطمئن شده و ” نفس لوّامه”  به ” نفس مطمئنّه”  تبدیل می گردد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797