کد خبر : 4213
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۴

“ذات گرایی جدید در فلسفه علم معاصر جریانی مهم امّا ناآشنا در ایران معاصر“ در جلسه گروه علمی فلسفه+خلاصه بحث

“ذات گرایی جدید در فلسفه علم معاصر جریانی مهم امّا ناآشنا در ایران معاصر“ در جلسه گروه علمی فلسفه+خلاصه بحث

۲۰۱۸-۱۲-۱۶ یکصد و شصت و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع “ذات گرایی جدید در فلسفه علم معاصر جریانی مهم امّا ناآشنا در ایران معاصر“ با ارائه “آقای دکتر ابراهیم داد جو“ و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۱ آذر ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد: چکیده علم فیزیک

۲۰۱۸-۱۲-۱۶

یکصد و شصت و ششمین جلسه گروه علمی فلسفه با موضوع “ذات گرایی جدید در فلسفه علم معاصر جریانی مهم امّا ناآشنا در ایران معاصر“ با ارائه “آقای دکتر ابراهیم داد جو“ و با حضور اعضاء محترم گروه چهارشنبه ۲۱ آذر ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.

خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:

چکیده

علم فیزیک سه مقطع پیشانیوتنی، نیوتنی، و نسبیّت و کوانتوم را پشت سر گذاشته است. هر مقطع دارای لوازم فکری فلسفی خاص به خود بوده است. فیزیک پیشانیوتنی به ذات‌گرایی قدیم و واقع‌گرایی خام و به فلسفه متقدمین و فلسفه اسلامی، فیزیک نیوتنی به ضدّذات‌گرایی و ضدّواقع‌گرایی و به غالب فلسفه‌های معاصری که در ایران رواج دارند، و فیزیک نسبیّت و کوانتوم به ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدیدی که عمدتاً در ایران ناشناخته است رهنمون شده‌اند. فلسفه اسلامی که در بستر فیزیک پیشانیوتنی به بار نشسته و به ذات‌گرایی قدیم و واقع‌گرایی خام رهنمون شده است با ظهور فیزیک نیوتنی و لوازم ضدّذات‌گرایانه و ضدّواقع‌گرایانه آن، توان پیشروی خود را از دست داد و دست بسته در کناری نظاره‌گر ماند. فلسفه اسلامی برای اینکه بازسازی گشته و امروزین شود به یاری جریان ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید نیازمند است. فلسفه اسلامی با بازسازی خود می‌تواند، از منظری ذات‌گرایانه و واقع‌گرایانه، به بازسازی فلسفه عمومی، معرفت شناسی و فلسفه علم مبادرت ورزیده و به تبع آن‌ها در پیشبرد واقع‌بینانه سایر علوم و امور، و به تبع آن‌ها در حلّ و فصل واقع‌بینانه مسائل و مشکلات، سهم به سزائی داشته باشد.

متن

علم فیزیک، در مقام پایه اصلی علوم طبیعی، سه مقطع اساسی را پشت سر گذاشته است: (۱)مقطع پیشانیوتنی(قبل قرن هفده میلادی)، (۲)مقطع نیوتنی(قرن هفده تا بیستم میلادی)، و (۳)مقطع فیزیک نسبیّت و کوانتوم(قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم). هر مقطع لوازم فکری فلسفی خود را به بار آورده و باور ما به علوم انسانی را تغییر داده است.

(۱) فیزیک پیشانیوتنی با پذیرش اینکه عالم ماده دارای ذات و خواص ذاتی(واقعیت و خواص واقعی) است و از طریق خواص ذاتی قابل شناسایی است[۱] به این فکر دامن زد که علم برکشف واقع توانا است و از این روی گزاره‌های علمی می‌توانند صادق باشند و می‌توان به حلّ واقع بینانه مسائل باور داشت. حاصل آن ظهور واقع‌گرایی‌ای است که ، دست‌کم در آن مقطع به دلیل عدم رشد علم و به دلیل عدم لحاظ تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت، اکنون آن را «واقع‌گرایی خام»، یعنی «واقع‌گرایی غیرعلمی»، به شمار می‌آورند.

فلسفه متقدمین و فلسفه اسلامی، در مقام یک علم انسانی، در بستر این فیزیک به وجود آمده‌اند و از لوازم فکری فلسفی چنین فیزیکی می‌باشند.

(۲) فیزیک نیوتنی با باور به اینکه عالم ماده بی‌خاصیت و منفعل است به این فکر دامن زد که اشیاء مادی در درون خود دارای ذات و خواص ذاتی نیستند.[۲] هیوم، کانت، پوزیتیویست‌ها و فلسفه‌های تحلیلی و زبانی این فکر را در سطح وسیعی بسط و گسترش دادند و غالب فلسفه‌ها و فلسفه علم‌هایی که حتی امروزه در مغرب زمین و در ایران زمین مطرح و شناخته شده‌اند بر بستر این فکر به بار نشستند. غالب اینگونه فلسفه‌ها و فلسفه علم‌ها شناسایی ما از اشیاء مادی را نه شناخت خواص یا کیفیات ذاتی آن‌ها بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن‌ها بنا به تعریف و بنا به قراردادی که از آن‌ها داریم دانستند.[۳]

امروزه ایران زمین با فلسفه‌ها و فلسفه علم‌هایی همچون هیوم‌گرایی، کانت‌گرایی، عمل‌گرایی، انسجام‌گرایی، کلّ‌گرایی، ابزارگرایی، پوزیتیویسم، ابطال‌گرایی، پارادایم‌گرایی، هرمنوتیک‌گرایی، فلسفه‌های تحلیلی و زبانی، انتقادگرایی، پدیدارگرایی، اجتماع‌گرایی، ساختارگرایی، و پساساختارگرایی روبرو است و همه آن‌ها(حتی امثال ابطال‌گرایی با قراردادی دانستن گزاره‌های پایه[۴]) در چهارچوب قراردادگرایی(conventionalism)[۵]جای دارند و از این روی عمدتاً یا اصلاً به شناخت واقع و حقیقت باور ندارند و یا اینکه(در امثال ابطال‌گرایی) به شناخت تقریبی و محتمل واقع باور دارند.

فلسفه اسلامی اکنون بر بستر چنین فلسفه‌ها و فلسفه علم‌هایی در حال رشد و بالندگی است و اندیشمندان عمدتاً تحت تأثیر همین فلسفه‌ها و فلسفه علم‌ها است که از فلسفه اسلامی برداشت‌هایی غیرواقع‌گرایانه و امثال برداشت‌هایی عمل‌گرایانه، انسجام‌گرایانه، کلّ‌گرایانه، تحلیل‌گرایانه،…. به دست می‌دهند.

عده‌ای نیز که می‌کوشند تحت تأثیر اینگونه فلسفه‌ها و فلسفه علم‌های غیرواقع‌گرایانه واقع نشوند به دلیل ناآشنایی با جریان چهل ساله اخیری که معرفی خواهم ساخت عمدتاً نمی‌توانند به بازسازی واقع‌بینانه فلسفه اسلامی مبادرت ورزند و الحق هم بدون ذخائر علمی چهل ساله اخیر جریانی که معرفی خواهم ساخت نمی‌توان به بازسازی فلسفه اسلامی مبادرت ورزید.

(۳) فیزیک نسبیّت و بخصوص فیزیک کوانتوم در پی توانایی بسیار بالایی که در شکافت ذرّات اتمی و زیراتمی، و در شناخت ذرات نور و موج، از خود نشان دادند و به درستی به تمدن صنعتی معاصر دامن زدند به دو فکر مقابل هم رهنمون شدند: (الف) این فکر مکتب کپنهاکی ملهم از پوزیتیویسم و قراردادگرایی آن زمان که ذرات اتمی و زیراتمی به جای اینکه واقعاً وجود داشته باشند صرف قرارداد بین دانشمندان‌اند، و (ب) این فکر که ذرات اتمی و زیراتمی به دلیل اینکه به توفیقات صنعتی رهنمون شده‌اند نمی‌توانند صرف قرارداد بین دانشمندان (که هر آن ممکن است تغییر یابند و از این روی توفیقات صنعتی نیز باید کأن لم یکن تلقی شوند) باشند.[۶] دیدگاه نخست، دیدگاهی است که اکنون با پیشرفت سرسام آور علوم طبیعی و علوم مهندسی ناخوانا است و این علوم حکایت از آن دارند که اگر ذرات ریز و مشاهده ناپذیر وجود نداشته باشند و صرف قرارداد بین دانشمندان باشند به دلیل اینکه قراردادها می‌توانند تغییر یابند نمی‌توانند به وجود آورنده علوم طبیعی و علوم مهندسی بسیار پیشرفته، درست و واقع بینانه امروزین باشند. دیدگاه دوم، دیدگاهی است که ذرات ریز و مشاهده ناپذیر را، به دلیل توانایی آن‌ها در کشف و تولید علوم طبیعی و علوم مهندسی جدید، دارای واقعیت، و در دهه‌های اخیر دارای ذات و خواص ذاتی، از ناحیه خود می‌داند و کشف خواص ذاتی اشیاء و تجزیه و ترکیب آن‌ها را منشاء اصلی پیشرفت علوم طبیعی و مهندسی به شمار می‌آورد.

همین دیدگاه دوم، به لوازم فکری فلسفی‌ای رهنمون شده است که، در چهل سال اخیر، جریان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید» را به وجود آورده است. جریان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید» با «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی فلسفه اسلامی» دارای همسویی‌های بسیاری است و از آنجا که توانسته است از واقعیت‌های فیزیکی توضیح‌های درستی به دست دهد می‌تواند بنیان درستی بر فلسفه‌ها و فلسفه علم‌های درست و واقع‌بینانه و به تبع آن بنیان درستی بر بازسازی فلسفه اسلامی باشد. جریان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید»، در صورتی که واقع‌گرایانه باشد که به نظر می‌رسد واقع‌گرایانه است، کلّ مسیر فلسفه را تغییر می‌دهد و ما را ملزم می‌سازد با رهاسازی فلسفه‌ها و فلسفه علم‌هایی که رایج و مرسوم‌اند به بازسازی واقع‌بینانه فلسفه و فلسفه علم و به تبع آن به بازسازی واقع‌بینانه فلسفه اسلامی روی بیاوریم.

به نظر می‌رسد بازسازی واقع‌بینانه فلسفه اسلامی از این طریق امکان‌پذیر باشد و پس از بازسازی فلسفه اسلامی، و معرفت‌شناسی و فلسفه علم مبتنی بر آن، است که می‌توان به نحوی واقع‌بینانه از امثال فلسفه علم دینی یا فلسفه علوم انسانی اسلامی و علم دینی، علوم انسانی اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تمدن نوین اسلامی سخن گفت.

می‌کوشم نشان دهم که چگونه باید به بازسازی فلسفه اسلامی مبادرت ورزید.

فلسفه اسلامی در مقطع پیشانیوتنی به بار نشست و عمدتاً بر فلسفه(مضاف به)امور (اعم از فلسفه هستی، فلسفه الهی، فلسفه طبیعی، فلسفه نفس،…. فلسفه حقّ، و فلسفه عدالت،….) و نظریه شناخت مشتمل بود. طبیعیات، علم النفس و منطق عمدتاً از فلسفه اسلامی جدا بودند و فلسفه علم، یعنی فلسفه(مضاف به) علوم، در سطحی بسیار ضعیف در مباحث برهان منطق مطرح می‌شدند. در مقطع نیوتنی، و بخصوص در دهه‌های اخیر، نظریه شناخت نیز عمدتاً در قالب معرفت‌شناسی از فلسفه اسلامی جدا شد و اکنون فلسفه اسلامی عمدتاً به بحث از فلسفه(مضاف به)امور می‌پردازد. با وجود این، اندیشمندان مسلمان می‌کوشند به یاری فلسفه اسلامی و سایر معارفی که در عالم اسلام رواج یافته‌اند بیش از پیش به امور انسانی و علوم انسانی بپردازند. امّا، در هر حال، بحث از اینگونه امور و علوم در چهارچوب مقطع نیوتنی و لوازم فکری فلسفی غیرواقع‌گرایانه آن روی می‌دهند و به نظر نمی‌رسد که اینگونه مباحث، در چهارچوب مقطع نیوتنی، بتوانند به رویکردهایی واقع‌گرایانه و واقع‌بینانه رهنمون شوند. مقطع نیوتنی و لوازم فکری فلسفی غیرواقع‌گرایانه آن، که عمدتاً فلسفه‌های رایج و موجود در غرب و در ایران را به بار آورده‌اند، دست و پای فلسفه اسلامی را که ذات‌گرا و واقع‌گرا است بسته‌اند و مانع رشد و بالندگی آن هستند.

فلسفه اسلامی در مقطع فیزیک نسبیّت و کوانتوم نیازمند بازسازی بر طبق لوازم فکری فلسفی فیزیک نسبیّت و کوانتوم است. و این کار مستلزم شناسایی جریان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید» و بازسازی آن بر وفق بنیان‌های فلسفه اسلامی است.[۷] بر این اساس، از آنجا که علوم طبیعی بر علوم انسانی تقدّم دارند، فلسفه اسلامی نیازمند آشنایی با علوم طبیعی جدید و لوازم معرفت‌شناختی و روش‌شناختی آن‌ها در معرفت‌شناسی و فلسفه علم است. جریان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی جدید» این آشنایی را فراهم می‌سازد. تحلیل، نقد و بازسازی این جریان بر اساس بنیان‌های فلسفه اسلامی، که بر بنیان «ذات‌گرایی و واقع‌گرایی قوی» است، می‌تواند به نوسازی بنیان فلسفه اسلامی رهنمون شده و ،در عرصه هستی‌شناسی، به فلسفه اسلامی ذات‌گرایانه و واقع‌گرایانه جدیدی رهنمون شود که بتواند در پیشبرد واقع‌گرایانه معرفت‌شناسی، فلسفه‌های مضاف به علوم، فلسفه‌های مضاف به امور، فلسفه علم دینی، فلسفه علوم انسانی اسلامی، و به تبع آن‌ها در امثال علم دینی، علوم انسانی اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تمدن نوین اسلامی، سهیم باشد.

کتابنامه

  1. الیس، برایان، ذات‌گرایی علمی، ترجمه و پژوهش ابراهیم دادجو، ایران- تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در شرف چاپ.
  2. دادجو، ابراهیم، ذات‌گرایی جدید در فلسفه علم معاصر(جریانی مهمّ امّا ناآشنا در ایران معاصر)، ایران- تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در شرف چاپ.
  3. دادجو، ابراهیم، مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و ابن‌سینا، ایران- تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
  4. دادجو، ابراهیم، واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی(واقع مرکزی)، ایران- تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در شرف چاپ
  5. دادجو، ابراهیم، وجود و موجود از منظر ابن‌سینا و آکوئینی، ایران- تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
  6. کرومبی، آ. سی. ، از اوگوستن تا گالیله، ترجمه احمد آرام، ایران- تهران، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  7. گلشنی، مهدی، دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر، ایران- تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.

[۱] . در مورد ذات‌گرایی فیزیک پیشانیوتنی، همچون فیزیک ارسطوئی، بطلمیوسی، سینوی و آکوئینی، نگاه کنید به بطورمثال کرومبی، از اوگوستن تا گالیله، جلد اول، صص. ۷۳-۸۴؛ دادجو، مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و ابن‌سینا، صص. ۱۷۷-۱۹۲؛ دادجو، وجود و موجود از منظر ابن‌سینا و آکوئینی، ص. ۱۵۰ به بعد.

[۲] . در مورد ضدّذات‌گرایی فیزیک نیوتنی نگاه کنید به الیس، ذات‌گرایی علمی، ترجمه و پژوهش ابراهیم دادجو، فقره ۸-۳، فقره منقوله از نامه نیوتن به بنتلی به سال ۱۶۹۲.

[۳] . نگاه کنید به دادجو، ذات‌گرایی جدید در فلسفه علم معاصر(جریانی مهم اما ناآشنا در ایران معاصر)، تألیف و ترجمه، مقاله تألیفی با همین عنوان، فقره ۲.

[۴] . نگاه کنید به دادجو، واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی(واقع مرکزی)، بخش دوم، فصل چهارم، فقره ۳-۱-۲-۲.

[۵] . آن را constructivism یا constructionism نیز می نامند.

[۶] . معرفی اولیه ایندو دیدگاه را ببینید در گلشنی، دیدگاه‌های فلسفی فیزیکدانان معاصر، صص. ۱۹۱- ۲۰۵.

[۷] . شناسایی این جریان را در دادجو، ذات‌گرایی جدید در فلسفه علم معاصر(جریانی مهمّ امّا ناآشنا در ایران معاصر)، و در الیس، ذات‌گرایی علمی، ترجمه و پژوهش ابراهیم دادجو؛ و بازسازی این جریان را در دادجو، واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی(واقع مرکزی)، ببینید.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797