رهبر انقلاب: فلسفه اسلامی فقه اکبر است
رهبر انقلاب در بیانات خویش به ضرورت فراگیری فلسفه پرداختهاند. البته در عین حالی که ایشان روی مسأله فلسفه تأکید دارند؛ روی مسأله آزاداندیشی و بودن اندیشهها و مشربهای گوناگون در حوزهها و حوزه اندیشه نیز تأکید دارند.گروه فرهنگی مشرق – مقام معظم رهبری -مدظله العالی- بارها و بارها در بیانات خویش به ضرورت فراگیری فلسفه پرداختهاند. البته در عین حالی که ایشان روی مسأله فلسفه تأکید دارند؛ روی مسأله آزاداندیشی و بودن اندیشه ها و مشرب های گوناگون در حوزه ها و حوزه اندیشه نیز تأکید دارند. در این نوشتار به مرور مختصر بیانات معظم له در زمینه فراگیری فلسفه میپردازیم
رهبر انقلاب در بیانات خویش به ضرورت فراگیری فلسفه پرداختهاند. البته در عین حالی که ایشان روی مسأله فلسفه تأکید دارند؛ روی مسأله آزاداندیشی و بودن اندیشهها و مشربهای گوناگون در حوزهها و حوزه اندیشه نیز تأکید دارند.گروه فرهنگی مشرق – مقام معظم رهبری -مدظله العالی- بارها و بارها در بیانات خویش به ضرورت فراگیری فلسفه پرداختهاند. البته در عین حالی که ایشان روی مسأله فلسفه تأکید دارند؛ روی مسأله آزاداندیشی و بودن اندیشه ها و مشرب های گوناگون در حوزه ها و حوزه اندیشه نیز تأکید دارند. در این نوشتار به مرور مختصر بیانات معظم له در زمینه فراگیری فلسفه میپردازیم.
۱- فلسفه اسلامی فقه اکبر است
مقام معظم رهبر-مدظله العالی- در برخی موارد از فلسفه با عنوان «فقه اکبر» یاد کرده اند. برای مثال ایشان در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی در ۲۹ دی ۸۲ با بیان این مطلب که درس فلسفه علامه طباطبائی(ره) توسط حضرت آیت الله بروجردی(ره) تعطیل شد و این امر ثمرات بدی داشت میفرمایند نتیجه این امر این شد که «امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است. با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجهی یک از تلامذهی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفیای که به وسیلهی ایشان پایهگذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است.»
سپس ایشان اضافه میکنند: ” فلسفهی اسلامی – همانطور که شما فرمودید و درست هم گفتید – فقه اکبر است؛ پایهی دین است؛ مبنای همهی معارف دینی در ذهن و عمل خارجی انسان است؛ لذا این باید گسترش و استحکام پیدا کند و برویَد و این به کار و تلاش احتیاج دارد.”
ایشان البته در ادامه به عنوان یک بحث آسیب شناسانه میفرمایند مرکز فلسفه نباید از قم خارج شود و اینکه باید اساتید مبرز و عمیق در فلسفه را تدریس کنند و از اینکه برخیها که ورود و عمق کافی در فلسفه ندارند؛ و به تدریس فلسفه مشغولند احساس نگرانی میکنند.
۲- فلسفه مبنای نظام سازی و تمدن سازی
معظم له در همان دیدار دی ۸۲ در ادامه بیاناتشان به بیان این مطلب میپردازند که فلسفه باید وارد مسائل اجتماعی جامعه نیز بشود. در همین زمینه ایشان میفرمایند: «نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند.»
ایشان در ادامه می فرمایند: «مىتوان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مىکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همهى اینها، از بسیارى از اینها- مىشود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد؛ فضلًا از آن فلسفه هاى مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه اخلاق، فلسفه اقتصاد و …. این، یکى از کارهاى اساسى است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمىتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.»
در ادامه بحث معظم له از فلسفه به عنوان دستگاهی که ما را به خدا نزدیک میکند صحبت میکنند. و در نهایت به لزوم تألیف فلسفه برای کودکان میپردازند.
۳- لزوم فراگیری فلسفه در دنیای امروز جهت پاسخ به شبهات
ایشان در درس خارج فقه خود در سال ۷۰ میفرمایند: «فلسفه هم اگرچه در حوزهها رایج است، اما در حقیقت باید گفت که مهجور است. فلسفه باید در حوزهها رواج پیدا کند. فلسفه فقط این نیست که ما کتاب منظومه یا اسفار را بگیریم و از اول تا آخر بخوانیم؛ نه، تبحر در فلسفه به این معناست که ما بتوانیم از تمام افکار فلسفى موجود دنیا که به شکل ساعتنگارى پیش مىرود و ساعت به ساعت فکر فلسفى مطرح مىشود و از مادّه فلسفه موجود خودمان مطلع باشیم و در مقابل فلسفه هاى غلط و انحرافى، خودمان را در حال آماده باش نگهداریم و احیاناً اگر نقطه مثبتى در آنها هست، از آن نقطه مثبت استفاده بکنیم. فلسفه ما اینطورى پیشرفت مىکند؛ و الّا در حد شناخت افکار و کلامات بزرگان به این اندازه ارزشى ندارد. فلسفه باید ما را به معرفت کامل برساند. باید دید در وادى معرفت در سطح بشرى، چه کار دارد مىشود. بایستى پى درپى کارهاى جدید، افکار جدید، روشها و متدهاى جدید در حوزه مطرح بشود.»
مقام معظم رهبری در دیدار طلاب و فضلای قم در ۲۹ مهر ۸۹ با اشاره به لزوم فراگیری فلسفه و کافی نبودن فقه میفرمایند: «یک مسئله، مسئله درس فلسفه و رشته فلسفه است. توجه بکنید؛ اهمیت فقه و عظمت فقه نباید ما را غافل کند از اهمیت درس فلسفه و رشته فلسفه و علم فلسفه؛ هر کدام از اینها مسئولیتى دارند. رشته فقه مسئولیاتى دارد، فلسفه هم مسئولیتهاى بزرگى بر دوش دارد. پرچم فلسفه اسلامى دست حوزه هاى علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانى که احیاناً صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را برمیدارند؛ تدریس فلسفه و دانش فلسفه مى افتد دست کسانى که شاید صلاحیتهاى لازم را برایش نداشته باشند. امروز اگر نظام و جامعه ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه هاى وارداتى مختلف، لخت و بى دفاع خواهد ماند. آن چیزى که میتواند جواب شماها را بدهد، غالباً فقه نیست؛ علوم عقلى است؛ فلسفه و کلام. اینها لازم است. در حوزه، اینها رشته هاى مهمى است. رشته مهم دیگر، تفسیر است؛ انس با قرآن، معرفت قرآنى. ما نباید از تفسیر محروم بمانیم. درس تفسیر مهم است، درس فلسفه مهم است؛ اینها رشتههاى بسیار باارزشى است.»
۴- فلسفه به عنوان پایه علم و تولید علم
معظم له در دیدار اساتید دانشگاه در ماه رمضان سال ۸۹ میفرمایند: «یکى از آقایان راجع به مسئله تولید فکر مطلب بسیار مهمى گفتند؛ کاملًا درست است. پایه علم هم بر فلسفه است؛ فلسفه نباشد، علم وجود ندارد. اگر استنتاج فلسفى نباشد، اصلًا علم میشود بى معنا. تولید فکر خیلى مهم است. البته تولید فکر از تولید علم دشوارتر است. متفکرین و نخبگان فکرى در معرض آسیبهائى هستند که نخبگان علمى کمتر در معرض آن آسیبها قرار میگیرند. بنابراین کار، کار دشوارى است؛ اما بسیار مهم است. نکته اى که مطرح کردند، نکته درستى بود؛ بنده بهره بردم و این را قبول دارم.»
۵- لزوم فراگیری فلسفه در عین آزاداندیشی
مقام معظم رهبری-مدظله العالی- در عین حالی که به لزوم فراگیری فلسفه تأکید دارند؛ روی بحث آزاداندیشی در محیطهای علمی خصوصاً محیطهای طلبگی نیز تأکید دارند. پس نباید گمان شود که برای مثال موافقان فلسفه باید مخالفین آن را تحمیق کنند یا مخالفان فلسفه، مدافعان را تکفیر کنند و این چوپ تکفیر و تحمیق مضرات زیادی دارد. بلکه باید محیطها علمی در آنها آزاداندیشی حاکم باشد یعنی در عین حالی که نقدهای دقیق و جدی علمی از هر طرف متوجه طرف دیگر میشود؛ اما نباید به این بهانه یک گروه بخواهند گروه دیگر را از صحنه حذف کنند.
در این زمینه نیز معظم له بیانات شیوائی دارند.
برای نمونه ایشان در دیدار جمعی از طلاب سراسر کشور در آذز ۸۶ بیانات مفصلی در باب آزاداندیشی ایراد میکنند. ایشان در این سخنرانی با بیان این مطلب که اصولاً آزاداندیشی از مشخصات حوزههای علمیه بوده است میفرمایند: «یکى از موضوعاتى که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسئله آزاداندیشى است که در بعضى از صحبتهاى آقایان بود. چرا این کرسیهاى آزاداندیشى در قم تشکیل نمىشود؟ چه اشکالى دارد؟ حوزههاى علمیه ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمى بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار مىکنیم و نظیرش را نداریم در حوزههاى درسىِ غیر حوزهى علمیه، که شاگرد پاى درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنى و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال مىکند، هیچ ملاحظهى استاد را هم نمىکند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمىبرد و ناراحت نمىشود؛ این خیلى چیز مهمى است. خوب، این مال حوزه ماست. در حوزههاى علمیه ما، بزرگانى وجود داشته اند که هم در فقه سلیقه ها و مناهج گوناگونى را مى پیمودند، هم در برخى از مسائل اصولىتر؛ فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، اینها در کنار هم زندگى مىکردند، باهم کار مى کردند؛ سابقه حوزههاى ما اینجورى است. یکى، یک مبناى علمى داشت، دیگرى آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه کنید، از این قبیل مشاهده میکنید.»
ایشان در ادامه با برشمردن دو مثال در همین زمینه فلسفه و مخالفت با آن در بحث آزاداندیشی میفرمایند: «ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یکى مشرب فلسفى دارد، یکى مشرب عرفانى دارد، یکى مشرب فقاهتى دارد، ممکن است همدیگر را هم قبول نداشته باشند. من چند ماه پیش از این، در مشهد گفتم که مرحوم آشیخ مجتبى قزوینى (رضوان اللَّه تعالى علیه) مشرب ضدیت با فلسفه حکمت متعالیه، مشرب ملّا صدرا، داشت- ایشان شدید، در این جهت خیلى غلیظ بود- امام (رضوان اللَّه علیه) چکیده و زبده مکتب ملّا صدراست؛ نه فقط در زمینه فلسفى اش، در زمینه عرفانى هم همینجور است. خوب، مرحوم آشیخ مجتبى نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج مىکرد تا وقتى زنده بود. ترویج هم از امام کرد؛ ایشان بلند شد از مشهد آمد قم، دیدن امام. مرحوم آمیرزا جواد آقاى تهرانى در مشهد جزو برگزیدگان و زبدگان همان مکتب بود، اما ایشان جبهه رفت. با تفسیر حمد امام که در تلویزیون پخش مىشد، مخالف بودند؛ به خود من گفتند؛ هم ایشان، هم مرحوم آقاى مروارید، اما حمایت مىکردند. از لحاظ مشرب و ممشا مخالف، اما از لحاظ تعامل سیاسى، اجتماعى، رفاقتى، باهم مأنوس؛ همدیگر را تحمل مىکردند. در قم باید اینجورى باشد.»
سخن آخر
در این نوشتار مختصر به بررسی فرمایشان مقام معظم رهبری در لزوم فراگیری فلسفه و فواید آن پرداختیم و مشخص شد که ایشان روی بحث فراگیری فلسفه و تعلیم و تعلم آن تأکید ویژهای دارند. در عین حال این تأکید باید فضای آزاداندیشی نیز در حوزهها برقرار باشد و افراد هر طرف، طرف دیگر را چوب تکفیر و تحمیق و تجهیل از صحنه حذف نکنند.
برچسب ها :فلسفه ، فلسفه اسلامی ، فلسفه سیاسی ، فلسفه فقه اکبر است ، مقام معظم رهبری ، ملاصدرا ، موسسه آوای توحید ، همایش گرامیداشت ملا صدرا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰