زیست نامه علامه طباطبایی
سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز – درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروفبه علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود.[۱] وی از مراجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم بشمار میآمد، که از شاگردان وی میتوان به مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنهای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایهالحکمه،شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست. محتویات
سید محمدحسین طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ تبریز – درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ قم) معروفبه علامه طباطبایی روحانی، عارف، فیلسوف و نویسنده ایرانی بود.[۱] وی از مراجع تقلید شیعه و از مدرسان حوزه علمیه قم بشمار میآمد، که از شاگردان وی میتوان به مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنهای، ناصر مکارم شیرازی، محمدرضا مهدوی کنی و محمدتقی مصباح یزدی اشاره کرد. تفسیر المیزان، نهایهالحکمه،شیعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آثار اوست.
محتویات
- ۱زندگینامه
- ۲خانواده
- ۳زمینه فعالیت
- ۴هانری کربن
- ۵استادان
- ۶تألیفات و آثار
- ۷شاگردان
- ۸نمونه اشعار
- ۹منابع
- ۱۰جستارهای وابسته
- ۱۱پیوند به بیرون
زندگینامه[ویرایش]
زندگی علامه طباطبایی را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد: دورهٔ کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد. دورهٔ تحصیل در حوزه علمیه نجف، دورهٔ بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی و دورهٔ زندگی در قم و تدریس، تألیف و نشر معارف دینی.
کودکی و نوجوانی[ویرایش]
سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی در سال ۱۲۸۱ در تبریز زاده شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر، او و تنها برادرش محمدحسن الهی طباطبایی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فرا گرفت، سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
خود دربارهٔ دوران تحصیلش نوشتهاست:
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقهٔ زیادی به ادامه تحصیل نداشتم و از این رو هر چه میخواندم، نمیفهمیدم و چهار سال به همین نحو گذراندم. پس از آن یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شده عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس نمودم. بهطوریکه از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش نموده و تلخ و شیرین حوادث، برابر میپنداشتم [کذا]. بساط معاشرت غیر اهل علم را به کلی برچیدم. در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت نموده باقی را به مطالعه میپرداختم. بسیار میشد به ویژه در بهار و تابستان که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه میگذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه میکردم و اگر اشکالی پیش میآمد با هر خودکشی بود حل مینمودم و وقتی که به درس حضور مییافتم از آنچه استاد میگفت قبلاً روشن بودم و هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبردم»— [۲]
طباطبایی به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد، آثاری چون گلستان، بوستان سعدی را فرا گرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر او پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی شد.
تحصیل در نجف[ویرایش]
طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف میرود و ده سال در نجف به تحصیل علوم دینی میپردازد. وی علوم ریاضی را در نجف، نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانسارینوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) فرا گرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواند و مدت درسهای فقه و اصول او در مجموع ده سال بود.
استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبهای بود، که سالیان دراز در نجف در کنار برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند. همچنین معارف الهیه، تفسیر قرآن به قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموخت و در عرفان تحت نظر و تعلیم و تربیت او رشد یافت.[۳][۴] محمود امجد نقل میکند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون میشد.[۵]»
بازگشت به تبریز[ویرایش]
علامه طباطبایی در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست میآمد، مجبور به مراجعت به ایران میشود و مدت ده سال در قریه شادآباد، تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول میشود.[۶] فرزندش سید عبدالباقی طباطبائی میگوید:
خوب به یاد دارم که، پدرم دائماً و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کار کردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که، چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقی میگردید، در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود. طبقه زیر این اتاقها انبار آب شرب منزل بود که در صورت لزوم بایستی از دربارهٔ آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم. چون خانه فاقد آشپزخانه بود پختوپز هم در داخل اتاق انجام میگرفت – در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) ۲۴ متر مربعی و ۳۵ متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده میکرد – پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها سید محمد حجت کوهکمری بود. اولین رفتوآمد علامه به منزل آقای حجت بود و کمکم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفتوآمد آغاز شد.[۶]
علامه طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسلهٔ سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود. با ظاهری ساده، عمامهای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دکمههای باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچههای قم تردد داشت و خانهٔ بسیار محقر و سادهای داشت.[۷][۸]
زندگی در قم[ویرایش]
طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم میگیرد به قم برود و بالاخره تصمیماش را در سال ۱۳۲۵ عملی میکند. فرزند طباطبایی در این مورد میگوید:
همزمان با آغاز سال ۱۳۲۵ وارد شهر قم شدیم… در ابتدا به منزل یکی از بستگان که ساکن قم و مشغول تحصیل علوم دینی بود وارد شدیم، ولی به زودی در کوچه یخچال قاضی در منزل یکی از روحانیان که هنوز هم در قید حیات است اتاق دو قسمتی، که با نصب پرده قابل تفکیک بود اجاره کردیم، این دو اتاق قریب بیست متر مربع بود.
بر طبق نقل دینانی، پس از مدتی که به اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ اسفار او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس شفا را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاسهای شبانهٔ اسفار پرداخت که هفتهای دو شب (شب پنجشنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل میشد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت میکردند. حضور در این کلاسها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاسها بیشتر درس خارج فلسفه بود.[۹] دینانی در مصاحبه صوتی از تاریخ آموزش فلسفه در حوزه علمیه قم و خاطراتشان در بارهٔ استاد خود؛ علامه طباطبایی میپردازد:
دینانیفهرست۰:۰۰مصاحبه با دینانی دربارهٔ تاریخ آموزش فلسفهدر حوزه علمیه قم و خاطراتش دربارهٔ علامه طباطبایی | |
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
خانواده[ویرایش]
سید محمدحسین طباطبایی از دودمان سادات طباطبایی آذربایجان است و با سید علی قاضی و سید محمدعلی قاضی طباطباییخویشاوندی دارد. همسر اول علامه، قمرالسادات مهدوی طباطبایی از بستگان او بود که در سال ۱۳۴۳ درگذشت و پس از ۲ سال، با همسر دوم خود، منصوره روزبه؛ خواهر رضا روزبه ازدواج کرد.[۱۰] وی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی که نسب وی هم به حسن مثنی پسر امام دوم شیعیان؛ حسن مجتبی میرسد.
زمینه فعالیت[ویرایش]
اهمیت محمدحسین طباطبایی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزههای تشیع، بعد از دورهٔ صفویه بودهاست. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفتشناسی در این مکتب میپردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان، در دوران مواجهه با اندیشههای غربی، نظیر مارکسیسم، به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز میکوشد.
هانری کربن[ویرایش]
از دیگر اتفاقات حیات فکری علامه در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کوربن، از فرانسه به ایران و ملاقات با علامه طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقاتها که باعث شکلگیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران میشود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن در محضر علامه طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخهای بیجواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور علامه طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخهایی برای پرسشهای بیجواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که علامه پاسخهای دقیق و قانعکنندهای به او میدادهاست.
کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از استادان ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به ادبیات، هنر و فلسفه ایرانی میپرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته میشدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق علامه طباطبایی، حلقهای فلسفی را در تهران تشکیل دادند. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتهٔ فلسفه الهی بود برگزار میگردید.
هم کربن و هم علامه بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشتند. علامه طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیرممکن است؛ و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار میداد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب استادان ایرانی فلسفه و الهیات مدتها در شمال تهران برگزار میگردید و بحثهای پردامنهای در باب فلسفه شیعی در آن جا درمیگرفت.[۱۱]ارتباط با اساتیدی چون علامه و سید جلال الدین آشتیانی، یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامهدهندگان همان حکمت الهیای هستند که از ایران باستان تاکنون چراغ آن در ایران خاموش نگشتهاست. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمدهاند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفتهاند.[۱۲] کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال نا پذیر روحیه ایرانی» سخن میگفت.[۱۳]
استادان[ویرایش]
عرفان
فلسفه
ریاضیات
خارج فقه و اصول
رجال
تألیفات و آثار[ویرایش]
نوشتار اصلی: آثار علامه طباطبایی
علامه طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفتهاست.[۱]
نخست تفسیر المیزان است،[۱] که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شدهاست. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شدهاست، و علاوهبر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شدهاست: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شدهاست.
اثر مهم دیگر او اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ تألیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی، شرح داده شده است.[۱۴] این کتاب نخستین، و یکی از مهمترین کتابهایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداختهاست.[نیازمند منبع]
آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:[۱]کتابهای به زبان عربی
- کتاب توحید که شامل ۳ رساله است:
- رساله در توحید
- رساله در اسماءالله
- رساله در افعال الله
- کتاب انسان که شامل ۳ رسالهاست:
- الانسان قبل الدنیا
- الانسان فی الدنیا
- الانسان بعد الدنیا
- رساله وسائط که البته همگی این رسالهها در یک مجلد جمعآوری شده و به نام هفت رساله معروف است.
- رساله الولایه
- رساله النبوه و الامامه
- بدایه الحکمه
- نهایه الحکمه
(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب میشود)کتابهای به زبان فارسی
- شیعه در اسلام
- قرآن در اسلام (به بحث دربارهٔ مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و… پرداختهاست)
- وحی یا شعور مرموز
- اسلام و انسان معاصر
- حکومت در اسلام
- سنن النبی (دربارهٔ سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخشهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است)
- اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است.
- علی و فلسفه الهی
- خلاصه تعالیم اسلام
- رساله در حکومت اسلامی
- نسبنامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب)
دیگر آثار
- بدایهالحکمه
کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای کشور شد.
- نهایه الحکمه
این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شدهاست.
- حاشیه بر کفایه
کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است.
- مجموعهٔ مذاکرات با پروفسور هانری کربن
او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی، مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد.
- رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا
این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شدهاست مباحثی مفید از عوالم سهگانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کردهاست.
- در محضر علامه طباطبائی
این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شدهاست و شامل پرسشها و پاسخهای زیادی در موضوعات مختلف از علامهاست.
- شیعه در اسلام
علامه این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه بهطور عقلانی نوشتهاست.
- ولایتنامه
این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کردهاست و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کردهاست.
شاگردان[ویرایش]
بخش بزرگی از رهبران روحانی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، شاگردان مشترک سیدمحمدحسین طباطبایی و روحالله خمینی هستند. علامه شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام مهمترین آنها ذکر میگردد:
- مرتضی مطهری
- حسین شب زنده دار جهرمی
- محمد جواد باهنر
- محمد واعظزاده خراسانی
- سید مرتضی جزایری
- محمدتقی مصباح یزدی
- امام موسی صدر
- داریوش شایگان
- عبدالله جوادی آملی
- سید محمد حسینی بهشتی
- حسن حسنزاده آملی
- محمود امجد
- سید عبدالله فاطمی نیا
- عزیزالله خوشوقت
- غلامحسین ابراهیمی دینانی
- سید عزالدین حسینی زنجانی
- محمدرضا نکونام
- محمد محمدی گیلانی
- محمد صادقی تهرانی[۱۵]
- سید جلالالدین آشتیانی
- علی قدوسی
- اسدالله بیات زنجانی
- محمد مفتح
- محمد اسماعیل صائنی زنجانی
- ابراهیم امینی
- دکتر جواد مناقبی
- یحیی انصاری
- سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
- سید محمد علی موحد ابطحی
- حسین علی منتظری
- سید محمدحسین حسینی طهرانی
- علی پهلوانی تهرانی(سعادت پرور)
- ناصر مکارم شیرازی
- حسین نوری همدانی
- سید علی خامنهای
- سید محمد خامنهای
- سید حسین نصر
- حسین مظاهری
- علی اصغر کرباسچیان
- محمدرضا مهدوی کنی
- محمد کریم پارسا
- محسن مجتهد شبستری
- عباس محفوظی
- سید صابر جباری
- سید محمد شاهچراغی
- سید محمد ضیاءآبادی
- مجتبی تهرانی
- علی الهامی کلوانق
- ابراهیم انصاری خوئینی زنجانی
از جلسات مباحث مهم او میتوان به جلسات مباحثه با هانری کربن اشاره کرد، که حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند، یا جلساتی که در تهران برگزار میشد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند.
طباطبایی خود دربارهٔ این مذاکرات میگوید: بنا به گفته کربن تاکنون مستشرقان، اطلاعات مربوط به اسلام را از اهل تسنن اخذ میکردند و در نتیجه، حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایستهاست، به دنیای غرب معرفی نشدهاست. بر خلاف باور مستشرقین گذشته، اعتقاد من این است که تشیع یک مذهب حقیقی و اصیل و پابرجاست و دارای مشخصات یک مذهب حقیقی است و غیر از آن است که به غرب معرفی کردهاند. آنچه پس از پژوهشهای علمی بدان رسیدهام، این است که به حقایق معنویت اسلام از دریچه شیعه – که نسبت به این آیین واقع بینی دارد باید نگاه کرد. از این رو کوشیدهام این مذهب را به نحوی که باید و در خور واقعیت آن است، به جهان غرب معرفی کنم. بسیار علاقهمندم که با رجال علمی و مشاهیر این مذهب از نزدیک تماس بگیرم و با طرز فکر آنان آشنا شوم و در بررسی اصول و مبانی شیعه، از این بزرگان کمک گرفته و نسبت به هدف خود روشنتر شوم.[۱۶]
نمونه اشعار[ویرایش]
از وی اشعاری عرفانی باقی ماندهاست. مشهورترین شعر وی غزل «کیش مهر» است که در آن تنها یک واژه غیرفارسی (حلاج) دیده میشود:
همی گویم و گفتهام بارها | بود کیش من مهر دلدارها |
پرستش به مستیست در کیش مهر | برونند زین جرگه هشیارها |
به شادی و آسایش و خواب و خور | ندارند کاری دلافگارها |
بجز اشک چشم و بجز داغ دل | نباشد به دستِ گرفتارها |
کشیدند در کوی دلدادگان | میان دل و کام دیوارها |
چه فرهادها مرده در کوهها | چه حلاجها رفته بر دارها |
چه دارد جهان جز دل و مهر یار | مگر تودههایی ز پندارها |
ولی رادمردان و وارستگان | نیازند هرگز به مردارها |
مهین مهرورزان که آزادهاند | بریدند از دام جان تارها |
به خون خود آغشته و رستهاند | چه گلهای رنگین به جوبارها |
بهاران که شاباش ریزد سپهر | به دامان گلشن ز رگبارها |
کشد رخت سبزه به هامون و دشت | زند بارگه گل به گلزارها |
نگارش دهد گلبن جویبار | در آیینهٔ آب رخسارها |
رود شاخ گل دربر نیلوفر | برقصد به صد ناز گلنارها |
درد پردهٔ غنچه را باد بام | هزار آورد نغز گفتارها |
به آوای نای و به آهنگ چنگ | خروشد ز سرو و سمن تارها |
به یاد خم ابروی گلرخان | بکش جام در بزم میخوارها |
گره را ز راز جهان باز کن | که آسان کند باده دشوارها |
جز افسون و افسانه نبود جهان | که بستهاست چشم خشایارها |
به اندوه آینده خود را مباز | که آینده خوابیست چون پارها |
فریب جهان را مخور زینهار | که در پای این گل بود خارها |
پیاپی بکش جام و سرگرم باش | بهل گر بگیرند بیکارها |
شعر دیگری از علامه طباطبایی با نام «مهر خوبان» نیز به یادگار مانده است که خود او نیز علاقه زیادی به آن داشت.
منابع[ویرایش]
- ↑ پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ “صفحه دانشوران گوگل”.
- ↑ روزنامه همشهری؛ ۲۵ آبان ۱۳۸۴؛ خردنامه؛ صفحهٔ ۱
- ↑ «ماجرای رحلت عارفانه “علامه قاضی”». مشرق نیوز، ۶ شهریور ۱۳۹۲. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ «نقش سیدعلی قاضی در تربیت علامه طباطبایی و تاثیر وی در تفکر فلسفی حوزه علمیه قم». پایگاه اطلاعرسانی حوزه، ۶ مرداد ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ «علامه طباطبایی و گذران معاش از راه کشاورزی». خبرگزاری فارس، ۱۲ مهر ۱۳۹۵. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ پرش به بالا به:۶٫۰ ۶٫۱ «ستارگان آسمان تشیع – علامه محمدحسین طباطبایی». ایسنا، ۲۳ آبان ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ ««علامه طباطبایی» فیلسوفی جهانی». خبرگزاری فارس، ۲۳ آذر ۱۳۸۹. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۸.
- ↑ زندگینامه سیدمحمدحسین طباطبایی
- ↑ عبدالله نصری، آینههای فیلسوف: گفتگوهایی در باب زندگی، آثار و دیدگاههای غلامحسین ابراهیمی دینانی، چاپ دوم، سروش: تهران، ۱۳۸۳، صص ۳۵–۳۷
- ↑ گفتگو با همسر علامه طباطبایی
- ↑ فدایی مهربانی، مهدی، ایستادن در آن سوی مرگ: پاسخهای کربن به هایدگر از منظر فلسفه شیعی، تهران، نشر نی، ۱۳۹۱: ۵۴-۵۵
- ↑ کربن، هانری، روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۲: ۳۵
- ↑ یحیی بونو، در ضیافت عالم معنوی، مجموعه مقالات همایش بزرگداشت یکصدمین سال تولد هانری کربن، مؤسسه حکمت و فلسفه، ۱۳۸۵: ۸۹
- ↑ اصول فلسفه و روش رئالیسم، مرتضی مطهری
- ↑ صادقی تهرانی، محمد، فقه گویا، زندگینامه مؤلف، ص ۱۱۴
- ↑ بازخوانی دوستی علمی علامه طباطبایی و هانری کربن، پرسمان، آبان ۱۳۸۲، شماره ۱۴
جستارهای وابسته[ویرایش]
- ویژهنامهٔ روزنامهٔ شرق
- خِرَدنامهٔ همشهری
- ویژهنامهٔ خبرگزاری مهر
- کتاب مهر تابان
- متن کامل ترجمهٔ تفسیر المیزان در پایگاه اینترنتی غدیر، در پایگاه اینترنتی الشیعه
- زلال اندیشهها و منش علامه طباطبایی در بیان آیتالله صائنی زنجانی
- علامه طباطبایی، دانشنامهٔ رشد
- بازخوانی دوستی علمی علامه طباطبایی (ره) و هانری کربن / شیفتهای به نام کربن
- کامل تر در ویکی شیعه
مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد | رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد |
تو مپندار که مجنون، سر خود مجنون گشت | از سمک تا به سمایش، کشش لیلا برد |
من به سرچشمه خورشید، نه خود بردم راه | ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد |
من خسی بی سروپایم که به سیل افتادم | او که می رفت، مرا هم به دل دریا برد |
جام صهبا ز کجا بود، مگر دست که بود | که در این بزم بگردید و دل شیدا برد |
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود | که به یک جلوه، ز من نام و نشان یک جا برد |
خودت آموختی ام مهر و خودت سوختی ام | با برافروخته رویی که قرار از ما برد |
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی | خم ابروت مرا دید و ز من یغما برد |
همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت | همه را پشت سر انداخت؛ مرا تنها برد |
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : ۰