شکور: از اسمای الهی
شکور: از اسماء حسنی و صفت فعل الهی شکر در لغت به ثناگویی در مقابل نعمت (قاموس،ج۴، ص۶۲)، یادآوردن، تصور و اظهار آن نعمت (مفردات،ج۲، ص۲۳۴) و شناخت نیکی و نشر آن (العین،ج۵، ص۲۹۲؛ لسان العرب، ج۴) اطلاق شده است. گفته شده شکر مقلوب از کشر، به معنای آشکار نمودن و نقطه مقابل آن کفر،
شکور: از اسماء حسنی و صفت فعل الهی
شکر در لغت به ثناگویی در مقابل نعمت (قاموس،ج۴، ص۶۲)، یادآوردن، تصور و اظهار آن نعمت (مفردات،ج۲، ص۲۳۴) و شناخت نیکی و نشر آن (العین،ج۵، ص۲۹۲؛ لسان العرب، ج۴) اطلاق شده است. گفته شده شکر مقلوب از کشر، به معنای آشکار نمودن و نقطه مقابل آن کفر، یعنی پوشیده داشتن و فراموشی نعمت است(مفردات،همان). شکور، صیغه مبالغه از این ماده و به معنای بسیار شکر کننده است و گفته شده “الشکور من تکرر منه الشکر و الشاکر من وقع منه الشکر “( مجمع البیان, ج۸, ص ۶۰۱). عرب به حیوانی که کم علف خورده اما خوب چاق می شود “دابه الشکور” و به گیاهی که با آب کم محصول فراوان می دهد “نبت الشکور” می گوید ( المفردات , ص۴۶۱ ؛ شرح الاسماء الحسنی, ص۲۵۱).
شکور در اصطلاح به کسی گفته می شود که در مقابل امر کم, بهره فراوانی می دهد. (شرح الاسماء قشیری, ص ۲۵۱؛ المیزان, ج۱۸, ص ۴۴؛ الأسماء والصفات، ص۱۱۸؛ لوامع البینات، ص۲۵۴، شرح اصول کافی ملاصالح، ج۳، ص۱۸۱؛ اسرار التوحید، ص۲۰۳؛ الأمثل، ج۱۴، ص۸۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۵۹۰) و شکرش مداوم و مستمر است (الأسماء والصفات، ص۱۱۹؛ المیزان, ج۱۶, ص۲۳۷). بنابراین خداوند شکور نامیده شده زیرا در مقابل طاعت کم بندگان، پاداش فراوان میدهد (الأسماء والصفات، ص۱۱۸؛ لوامع البینات، ص۲۵۴، شرح اصول کافی ملاصالح، ج۳، ص۱۸۱؛ اسرارالتوحید، ص۲۰۳؛ الأمثل، ج۱۴، ص۸۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۷، ص۵۹۰). کما اینکه در ادعیه درباره او آمده است: “یا من یعطی الکثیر بالقلیل” (بحار, ج۴۷, ص۳۶؛ کافی , ج۲, ص ۵۸۵)
کلمه شکر و مشتقات آن ۷۵ بار در قرآن ذکر شده که ۹ بار آن با لفظ شکور آمده است. صفت شکور برای خداوند ۳ بار به همراه صفت غفور و ۱ بار با صفت حلیم (شوری:۲۳؛ فاطر:۳۰و۳۴؛ تغابن:۱۷) آمده که نشان میدهد نخستین لطف پروردگار در حق انسانها همان آمرزش گناهان و لغزشهایى است که احیانا از آنها سر زده، چرا که بیشترین نگرانى انسان از این ناحیه است. بعد از آنکه از این نظر آسوده خاطر شد، ایشان را مشمول” شکر” خود قرار مىدهد یعنى از اعمالشان تشکر مىکند، و برترین جزا را به آنها مىبخشد( تفسیرنمونه ،ج۱۸ ص۲۸۰).
شکور در مورد انسان۴ بار به همراه صفت صبار و۱ بار با صفت عبد (ابراهیم:۵؛ لقمان:۳۱؛ سبأ:۱۹؛ شوری:۳۳ و اسراء:۳) بیان شده که ” صبار” و” شکور” هر دو صیغه مبالغه است، یکى فزونى صبر و دیگرى فزونى شکر را می رساند. کنار هم قرار گرفتن این دوصفت نشان دهنده حقیقت ایمان است چرا که مؤمن در مشکلات و گرفتاریها صبور و در نعمتها شکور است، لذا در حدیثى از پیامبر ص مىخوانیم: الایمان نصفان، نصف صبر و نصف شکر ( مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۰۶، تفسیر صافى، ج۴ ، ص ۱۵۱، مفاتیح الغیب، ج ۲۵، ص ۱۳۱ و الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۷۹ ). بعلاوه مطالعه اسرار نظام آفرینش از یک سو نیاز به صبر و حوصله و پشت کار و صرف وقت دارد، و از سوى دیگر انگیزهای است برای شکر منعم. هر گاه این دو دست به دست هم مىدهند انسان را آماده براى مطالعه این آیات مىسازند، و اصولا مطالعه اسرار آفرینش خود یک نوع شکر است. (تفسیر نمونه، ج۲۰، ص: ۴۵۳)
بر شکور بودن خداوند روایات فراوانی نیز تصریح دارد (کافی، ج۸،ص۳۱۳؛ صحیفه علویه، ص۶۲، ۳۹۶ ، ۳۹۹، ۴۶۵؛ مسند امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، ج۲، ص۱۱؛ فضایلالخمسه، ج۲، ص۶۵، ۶۶، ۲۷۷؛ مفتاح الفلاح، ص۱۵۸مهج الدعوات، ص۸۹؛ تحریر المواعظ العددیه، ص۵۳۰؛). علاوه بر آن، دلیل عقلی هم بر شکور بودن خداوند اقامه شده به این بیان که: شکور بودن خداوند به معنای پاداش کریمانه دادن به کار خوب بندگان است که در مقابل آن وصف کفران قرار دارد، که به معنای عدم قدردانی از کار پسندیده است. صفت کفران قطعا در مورد خداوند وجود ندارد زیرا کفران، یا برای این است که پاداش دهنده به آن کار آگاه نیست یا اینکه قدرت پاداش ندارد؛ و چون خدای متعال جامع اسماء و صفات است، چیزی از حیطه علم و قدرت او خارج نیست؛ پس بر این اساس هر کسی پاداش کار خیرش را مییابد و این همان صفت شکور بودن خداوند است (تفسیر تسنیم، ج۸، ص۳۸).
با توجه به معانی که برای صفت شکور در خداوند بیان شد، این صفت، از صفات فعل الهی به شمار میرود زیرا صفات فعل، صفاتی هستند که توصیف خدای سبحان به آن صفات، بر صدور فعل از ایشان و فرض یک شیء دیگر غیر از ذات الهی متوقف است (الالهیات، ج۱، ص۱۸۷).
اما درباره اطلاق این صفت بر خداوند و انسان و حقیقت آن تفاوتهایی ذکر شده است: از جمله اینکه صفت شکور در انسان به کسی گفته میشود که همه تلاش خود را به وسیله قلب، زبان و اعضای بدنش برای ادای شکر الهی انجام میدهد و میداند که در مقابل نعمتهای الهی از شکر عاجز است (موسوعه مصطلحات ابن خلدون، ج۲، ص۲۳۷؛ موسوعه کشاف، ج۱، ص۱۰۴۱). بر این اساس حقیقت انسان و فصل مقوم او شکور بودن است کما اینکه امام سجاد (ع) در دعایی می فرماید: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَهَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَهِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَهِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ. وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّهِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّهِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.» (الصحیفه السجادیه، ص: ۳۰). حقیقت شکر در عبد آن است که همه چیز را از خدای متعال بداند (شرح الأسماء الحسنی، ص۱۱۸) در روایت آمده خداوند بدان جهت حضرت نوح (ع) را شکور نامید که هر صبح و شام در دعایی همه نعمت ها را از آن او می دانست (علل الشرایع, ج۱, ص ۲۹). در روایت دیگری خدای متعال به حضرت موسی (ع) فرمود: «اشْکُرْنِی حَقَّ شُکْرِی» پرسید: پروردگارا, چگونه تو را چنان که سزاوار است شکر گزارم، در حالی که هر شکرى که نمایم، آن نیز نعمتى از ناحیه توست؟ خدای متعال فرمود : «یَا مُوسَى الْآنَ شَکَرْتَنِی حِینَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ مِنِّی» (کافی, ج۲, ص۹۸ ؛ بحار, ۶۸, ص۳۶). اما استعمال این معانی برای خداوند صحیح نیست. بنابراین برای شکور بودن خداوند وجوهی بیان شده است: از جمله اینکه خداوند شکور نامیده شده به این معنا که بر طاعات بندگان ثواب عظیم میدهد (الأسماء والصفات، ص۱۱۸) تا بندگان به طاعت بیشتر ترغیب شوند و از روی نا امیدی، طاعات اندک را ناچیز نشمرده و فروگذار نکنند (الأسماء والصفات، ص۱۱۹). و یا شکور در مورد خداوند به این اعتبار گفته میشود که آنچه بر خلق خویش عطا میفرماید بر آنها محاسبه نکرده و آن به آن بر فضل خویش می افزاید (شرح الأسماء والحسنی، ص۱۱۸) وشکرش مداوم و مستمر است ( الأسماء والصفات، ص۱۱۹؛ المیزان, ج۱۶, ص۲۳۷).
با توجه به معانی که برای شکر بیان شده در مورد اینکه آیا اسناد وصف شکور به خداوند حقیقی است یا مجازی اقوالی بیان شده است: عده ای آن را حقیقی میدانند (تسنیم، ج۵، ص۳۷؛ لوامع البینات، ص۲۵۴) و در وجه آن گفته اند: چون برخی از خصوصیات عدمی، مانند نیاز، تنعم و… از قیود مصادیق اند نه قیود مفهوم، و اگر اسم یا وصفی دلالت بر کمال داشت و هیچ عنوان عدمی در مفهوم آن نباشد و همه ی نواقص از خصوصیات مصادیق باشد، چنین وصف یا اسمی میتواند به نحو حقیقت بر خداوند اطلاق شود؛ از طرفی شکور به معنای قبول اندک و اعطای کثیر از سنت های الهی است، پس خداوند حقیقتا شکور است. برخی دیگر اسناد وصف شکور به خداوند را مجازی دانسته اند (التوحید، ص۲۱۶؛ اسرار التوحید، ص۲۳۸؛ عده الداعی، ص۳۱۷؛ الأمثل، ج۱۱، ص۳۹۳؛ مفاتیح الغیب، ج۳، ص۵۵۷؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۲۸۵) و گفته اند: اگر شکر به معنای شناخت احسان یا ثناء بر نیکی کننده، یا نیکی کردن در مقابل نیکی باشد، چه کسی می تواند به خداوند نیکی کند تا خداوند از او تشکر کند، در حالی که هر چه هست از اوست؟ پس اطلاق این وصف بر خداوند به نحو مجاز است و مراد از آن جزا دادن خداوند است که تشکر از بندگان محسوب می شود (مفاهیم القرآن، ج۶، ص۲۸۴) و اگر شکر به معنای اعتراف به نعمت منعم، همراه با تعظیم باشد، اسناد این وصف به نحو حقیقی بر خداوند جایز نیست، چون ممکن نیست کسی به خداوند نعمت دهد و خداوند به نعمت او اعتراف کند (المغنی،ج۲۰، ص۱۹۹).
کسی که می داند خداوند شکور است باید آدابی را رعایت کند از جمله اینکه در شکر و حمد الهی جدیت و مواظبت داشته و در حقوق الهی کوتاهی نکند. (شرح الأسماء الحسنی،ص۲۵۲)
منابع
۱-اسرار التوحید، اردکانی، محمد علی، اسلامیه، تهران، بی تا، چاپ اول.
۲-الأسماء والصفات، بیهقی، ابوبکر، دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۷ق، چاپ اول، تحقیق عبد الرحمن عمیره.
۳-الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب، قم، ۱۴۲۱ق.
۴-الدر المنثور فی تفسیر المأثور، سیوطی، جلال الدین، کتابخانه آیه الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ق.
۵-الذخیره فی علم الکلام، علم الهدی، سید مرتضی، النشر الأسلامی، بی تا.
۶-العین، فراهیدی، خلیل بن احمد، هجرت، قم، ۱۴۱۰ق، چاپ دوم.
۷-الکافی، کلینی، محمد، اسلامی، تهران، ۱۳۶۲ش، چاپ دوم.
۸-المغنی فی ابواب التوحید و العدل، معتزلی، قاضی عبد الجبار، الدار المصریه ، قاهره، ۱۹۶۵ م ۱۹۶۲ م، تحقیق: جورج قتواتی.
۹-المیزان فی تفسیر القرآن، طباطبایی، سید محمد حسین، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم.
۱۰-تحریر المواعظ العددیه، مشکینی، علی، الهادی، قم، ۱۴۲۴ق، چاپ هشتم.
۱۱-تفسیر تسنیم، جوادی، عبد الله، اسراءقم، ۱۳۸۸ش، چاپ هشتم.
۱۲-شرح الأسماء الحسنی، همدانی درود آبادی، سید حسین، بیدار، بی تا.
۱۳-شرح اصول کافی، مازندرانی، ملا صالح، دار الکتب الأسلامیه، تهران، ۱۳۸۸ق، تعلیقات شعرانی، تصحیح: علی اکبر غفاری.
۱۴-صحیفه علویه، رسولی محلاتی، سید هاشم، اسلامی، تهران، ۱۳۹۶ش، چاپ سوم.
۱۵-عده الداعی و نجاح الساعی، حلی، ابن فهد، دارالکتب الأسلامی، قم، ۱۴۰۷ق، چاپ اول.
۱۶-فضائل الخمسه من الصحاح السته، فیروز آبادی، سید مرتضی، اسلامیه، تهران، ۱۳۹۲ق، چاپ دوم.
۱۷-قاموس قرآن، قرشی، سید علی اکبر، دار الکتب الأسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ش، چاپ ششم.
۱۸-لسان العرب، ابن منظور، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم، به اهتمام سید جمال الدین میر دامادی.
۱۹-لوامع البینات فی شرح اسماء الله والصفات، رازی، فخر الدین، مکتبه الکلیات الأزهریه، قاهره، بی تا.
۲۰-مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، ناصر خسرو، تهران، تهران، ۱۳۷۲ش، جاپ سوم.
۲۱-مسند امام رضا(ع)عطاردی، عزیز الله، آستان قدس(کنگره)، مشهد، ۱۴۰۶ق، چاپ اول.
۲۲-مفاتیح الغیب، صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، موسسه تحقیقاتی فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳ش، چاپ اول.
۲۳-مفاهیم القرآن، سبحانی، جعفر، موسسه امام صادق(ع)، قم، بی تا.
۲۴-مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله، شیخ بهایی، دار الأضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق، چاپ اول.
۲۵-المفردات، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، دار العلم، بیروت، بی تا، چاپ اول.
۲۶-موسوعه مصطلحات ابن خلدون والشریف علی جرجانی، عجم، رفیق، مکتبه ناشرون،بیروت،۲۰۰۴م، چاپ اول.
۲۷-موسوعه کشاف فی اصطلاحات الفنون والعلوم، تهانوی، محمد علی، مکتبه ناشرون، بیروت، ۱۹۹۶م، چاپ اول.
۲۸-مهج الدعوات و منهج العبادات، سید بن طاوس، دار الذخایر، قم، ۱۴۱۱ق، چاپ اول.
۲۹- التوحید
احمد علی احمدی
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰