“مبانی کلامی ولایت فقیه در اندیشه علماء شیعه با تاکید بر نظریه آیت العظمی بروجردی“ در جلسه گروه علمی کلام+خلاصه بحث
۲۰۱۹-۰۱-۲۳ یکصد و هشتاد و یکمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “مبانی کلامی ولایت فقیه در اندیشه علماء شیعه با تاکید بر نظریه آیت العظمی بروجردی“ با ارائه “آقای دکتر علیرضا میرزایی“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۲ بهمن ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد: موضوع این
۲۰۱۹-۰۱-۲۳
یکصد و هشتاد و یکمین جلسه گروه علمی کلام با موضوع “مبانی کلامی ولایت فقیه در اندیشه علماء شیعه با تاکید بر نظریه آیت العظمی بروجردی“ با ارائه “آقای دکتر علیرضا میرزایی“ و با حضور اعضاء محترم گروه سه شنبه ۲ بهمن ۹۷ ساعت ۱۹ در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
موضوع این جلسه، ولایت فقیه در کلام است، در زمان حضور اهلبیت علیهمالسلام، شبکه وکالت هست که از زمان امام سجاد این شبکه شروع شده و کم کم در دوران ائمه بعدی تکامل مییابد که تا دوران غیبت امام زمان ادامه دارد. از زمان مرحوم صدوق تا بعدها، ۵۹ فقیه شیعی داشتیم که به نوعی برجستگی داشته و زعامت شیعه را بر عهده داشتهاند. منظور ما کسانی هستند که نمایندگی تفکر شیعه را داشتهاند.
طبیعتاً شیعه در اقلیت و تحت فشار بوده است و فقط مقاطعی شیعیان غیر اثنی عشری در مناطقی حاکمیت داشتهاند ولی در حدود ۹۰۶ یعنی آغاز صفویه شیعه دوازده امامی حاکمیت داشته که مقالات وآثار علمی تغییراتی میکند و آثار فقهی هم رنگ خاص پیدا میکند. حتی شاه طهماسب صفوی از محقق کرکی برای حکومت، اذن میخواهد و محقق را برای حکومت شایستهتر میداند و استدلالش آن است که محقق کرکی از طرف امام زمان نیابت دارد و شاه خود را کارگزار این فقیه دانسته است.
در کل دلیلی برای حق حاکمیت انسان ها نیز وجود ندارد مگر ادلهای که برای حاکمیت فقیه وجود دارد [مثل مقبوله عمر بن حفظله و مشهوره ابی خدیجه و …]
برخی از مبانی کلامی در این بحث عبارتند از:
- مالیکت علی الاطلاق الهی: و لله ملک السموات و الارض.
پس هر کس از خدا اذن نداشته باشد و حکومت کند، ظالم و غاصب شمرده میشود.
در آیه ۲۴۷ بقره، بحث ملک طالوت مطرح میشود.
و این که تفویض آن از سوی خود خداست : یوتی ملکه من یشاء
پس اگر خارج از این باشد، خواست تشریعی خدا محقق نمی شود. این دلیل حاکمیت الهی اختصاص به طالوت و زمان وی ندارد و حالت کلی دارد.
- دین حضور حداکثری در زندگی فردی و اجتماعی دارد.
طبیعتاً در حکومت، حوزه ورود دین قویتر است زیرا حاکمیت تأثیر فراوان دارد که حکومت جائر، باعث اندراس و نابودی دین میشود. مثلاً حکومت داشتن معاویه باعث تغییر در افکار عمومی و تغییر الگوهای محبوب دینی میشود. به گونهای که نسائی میگوید وقتی وارد شام شدم احساس کردم مردم نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام خیلی انحراف فکری دارند.
- نکته اصلی سوم، ربوبیت تشریعی الهی است.
و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الفاسقون.
- قصور و نقصان عقل در تشخیص مصالح و منافع واقعی خود
- ضرورت استمرار رهبری دینی در کنار قانون دینی
امیرالمؤمنین در خطبه ۷۳ بحث نیاز مردم به مدیر برتر و شایستهتر را مطرح میکند.
- نفی مرجعیت و صلاحیت حاکمان جور و ظالم و طواغیت که در روایات هم این نفی جور و طاغوت، موضوعیت دارد و پس از آن خصوصیت فقیه حاکم مطرح میشود.
حتی امثال آیت الله خوئی در سند این روایات مشکلی نمیبینند و البته در نوع دلالت آن بحثهای مختلفی وجود دارد در روایات مطرح میشود که اگر قضاوت را به نزد طاغوت ببرید، به باطل مراجعه کرده و حالت کفر در پی دارد.
به طور کلی معلوم می شود طواغیت و حکام جور صلاحیت هیچ گونه مرجعیتی را ندارند و این فقط در مورد بحث قضاوت و دعواهای شخصی نیست بلکه اصل حکومت و حاکمیت بر منافع و مصالح کلی اجتماعی نیز همینطور است.
- اطلاق احکام و مقررات دینی:
احکام و مقررات اسلامی تمام امکنه و ازمنه را در بر میگیرد و منوط به حضور شخص معصوم نشده است و در همه ازمنه این احکام برقرار است و منسوخ نمیشود.
- عدم جدایی دین از سیاست از منظر علما و فقها:
- حوزههای تأثیرگذار در زندگی،مورد غفلت شارع نیست. چون اگر اینها رها شود اخلال به واجب میشود.
در کل احکام و مسائل دینی اطلاق دارد مگر با دلیل اختصاص به معصوم یابد.
پس از بیان مبانی کلی، از کلام علماء برخی مباحث را مطرح میکنیم.
شیخ مفید گفته است اقامه حدود از اختصاصات سلطان اسلامی است که این از سوی معصومین، به فقهاء تفویض شده است. المراسم العلویه مرحوم دیلمی هم این نکات آمده است.
احکام انتظامی و امور عامه هم مورد توجه علماست که اخلال در آنها، نظم اجتماعی را بر هم میزند و حضور رجل دینی برای زعامت آن مورد تأکید علماست.
امثال شهید اول نیز حث امر و تفویض معصوم به عالم و فقیه در این مناصب تأکید کرده اند.
مرحوم محقق کرکی و دیگران گفتهاند، نیابت علما، نیابت عامه است و اختصاص ثابت نمیشود مگر دلیل خاصی باشد.
حتی اتفاق اصحاب (اجماع فقهای شیعه) مطرح شده است که عالمان در همه مباحث خاص حاکمیتی و انتظامی، نیابت دارند و این مباحث در حدود قرن دهم مطرح شده است. یعنی فقهای ممتاز و واجد شرایط، این نیابت را دارند.
شیخ مفید در المقنعه، بحث اجرای حدود را مطرح میکند، اجرای حدود فقط قضاوت صرف نیست،احضار،محاکه،نفی بلد و مجازات های دیگر ، تنها با قضاوت اجرایی و مطرح نمیشود.
اجرای حدود را وظیفه فقهاء میداند که از سوی امامان به آنها تفویض شده عبدالعظیم دیلمی معروف به سلّار هم بحث اقامه حدود توسط فقها را مطرح مینماید.
نظرات آیت الله بروجردی (متوفای ۱۳۴۰)
از تقریرات درس آیت الله بروجردی مباحثی مطرح شده است که برخی گفته اند امام در زمان بسط ید، نیابت ندارد ولی در شرایط قبض ید ، نیابت وجود دارد.
بر اساس آنچه برخی مقرّرین دیگر از درسهای آیت الله برجرودی گفتهاند، اصلاً با توجه به تعالیم اصل دین، از وی به استناد به روایات مثل مقبوله عمر بن حنظله کافی است، بکله اموری مثل انتظامات اجتماعی و قضاوت و دفاع و جهاد، به سیاست و مدل و سازمان حکومتی ربط دارد و اینها به نظام اجتماعی نیاز دارد. و احکام سیاسی و مدنی بیشترین بخش را تشکیل می دهد. التبه وجود نظرات متعدد و مخالفت، منافاتی با درست بودن این نظریات ندارد.
از سوی دیگر ایشان میگوید دین اسلام بیشترین بحثهای اجتماعی را دارد و سیاست از دیانت جدا نیست، امور سیاسی قابل اهمال نیست و در موضوعات دینی ، اهتمام زیادی به امور سیاسی و حاکمیتی وجود دارد..
آیت الله بروجردی، بیان میکند که رجوع به طواغیت نهی شده است پس در دوران غیبت، فقهاء به این مسئله ملتزم شده اند وکسی قائل نیست که غیر فقها بتوانند متکفل این امور شوند.
و جمله مهم آیت الله بروجردی این است که در دوران غیبت، امر دائر است بین نصب فقیه یا نصب هیچ کس برای امور اجتماعی و سیاسی ؛ پس نصب فقیه ثابت میشود و تعبیر حجت شدن اینها در دوران غیبت (جعلته حاکما) که در روایات است نیز ناظر به همین بحث است.
برای حکومت داری، به کادر مجرب نیازمندیم و شاید آیت الله بروجردی چنین کادری نداشتهاند که در عمل وارد کار شوند. و بعدها وجود علمایی مثل آیت الله طباطبایی (پرورش امثال شهید مطهری و شهید بهشتی) زمینه تحقق حاکمیت ولایت فقیه شد.
طرفداران مارکسیت در دهه ۳۰ و ۴۰ بسیار قوی بودند. گروه کثیری از نخبگان دانشگاهی مرام کمونیستی داشتهاند و نفوذ بسیاری در طبقه کارگی داشتهاند و اینها توانست اقدام عملی آیت الله بروجردی در تحقق حاکمیت ولایت فقیه را با رعایت ملاحظات و صبر مواجه کند و شاید اینگونه بود که خطر حاکمیت کمونیستی و … را بیشتر میدانستند.
نظرات اساتید حاضر:
استاد اسدی: منکرین ولایت فقیه نیز این مباحث را قبول دارند خصوصاً در حد مقصورین، ولی ولایت فقیه در حد حاکمیت و مسائل سیاسی – اجتماعی موضوع دیگر است.
پس کسی هرج و مرج را نمیپذرد و علماء احق به این موضوع و شایستهتر هستند ولی محل نزاع آن است که آیا فقیه همان حوزه اختیارات معصوم را دارد یا متفاوت است و این که آیا می تواند فقیه تمام مناسب را عیناً داشته باشد؟
آقای میرزائی: بیشتر بحثهای حضرت امام راحل در کتاب ولایت فقیه، در مورد حکومت است،نه شئونات الهی و تکوینی و … .
آقای زمانی: عقل خود بنیاد که در موضوع عقلانیت سکولار گفتید را فقط دکارت نگفته و قبل از وی نیز این مباحث بوده است.
نکته ی دیگر آن که صاحب جواهر قائل به ولایت مطلقه فقیه بوده است که در هر امری مردم نیاز دارند فقیه باید کارگشا باشد و فقهای دیگر هم این را گفتهاند.
نکاتی که در مورد آیت الله بروجردی مطرح شده باید دقت کرد که میخواست حوزه علمیه را سر و سامان بدهد و تجربیات تلخ زمان رضاشاه را دیده بودند که با علمایی مثل آیت الله بافقی درگیر شدهاند و نمیخواست این شرایط تکرار شود.
از طرفی با وجود فعالیت تودهایها، بدنه اجتماع مذهبی بود و قدرت مذهبی قویتر از این موضوعات بوده و حتی دکتر ارانی از سران کمونیستی، حالت گرایشهای مذهبی داشته است.
آقای شهسواری: مباحث فقهی و کلامی مخلوط شده است و بیشتر رویکرد فقهی در بحث وجود داشته است. اول باید بحث ادله کلامی تعریف شود. دین و اجرای حدود الهی، بیشتر تبیین شود، قواعد کلامی مثل قاعده لطف مشخص شود.
آقای الله نیا: محل نزاع ولایت فقیه است، هر چند در کل،بحث فقهی است ولی بعد کلامی دارد.
استاد حاضر: خوب بود تقسیمبندی میشود و محدوده دقیق عنوان میشد. در مورد حضرت امام اگر بیشتر بحث میشد، بهتر بود
آقای شهسواری: آیا با این نگاه، تکلیفی بر فقیه ایجاد میکند؟ که مکلف به تشکیل حکومت شود
آقای طباطبایی: ادله کلامی شامل ادله عقلی و نقلی می شد که خوب بود این ادله مطرح شود و بعد بحثهای آیت الله بروجردی عنوان میشد.
شیخ انصاری از نظر فقهی بحثهای خاص دارد ولی در کتاب جهاد، بحثهای صریحی در ولایت فقیه دارد. و باید مبنای کلامی وی را در بحث جهاد مراجعه کرد نه بحث مکاسب وی.
در مصاحبه با شاگردان آیتالله بروجردی در چهلمین سال رحلت ایشان سؤالهایی در مورد علت عدم تشکیل حکومت توسط ایشان بود که جواب داده میشد که ایشان علم محور بودند ولی حضرت امام مردم محور بودند.
آقای دهقان: آیا ولایت مطلقه را میتوان بر اساس ادله کلامی محض بحث کرد؟
دکتر میرزایی:بحث اخلال به واجب این جا جوابگوست که حکیم اخلال به واجب نمیکند.
استاد اخلالگر: نکتهی دوم بحث اطلاق است، هیچ فقیهی بحث اصل ولایت فقیه را رد نمیکند، فقط بحث مقامات معنوی را خاص معصومین میدانند. ما باید سرنخها و مبانی کلامی را مدّ نظر قرار دهیم. یکی از آن مبانی خلود شریعت است و جایگاه اجتهاد و حق حاکمیت مهم است. باید ادلهی عقلی هم ضمیمه شود.
ادله نقلی مانند توقیعات باید مطرح شود مثل توقیعات حضرت ولی عصر که آیا اینها حجت است و سندیت دارد؟
بحث شئون باطنی ولیّ امر هم باید مدّ نظر قرار بگیرد که این شئون باطنی از امور دیگر تفکیک شود مثل امور باطنی در حکومت طالوت.
استاد خزائلی: اجماع اگر محصل شود (تحصیل اجماع شود) چون کاشف از قول معصوم است دیگر به قول قدما و متأخرین منحصر نمیشود و حجیت آن بر جای خود باقی است. بنابراین اتفاق و اجماعی که مطرح شد در بحث شما قابل قبول است.
استاد زهادت: آنچه در کتب در مورد ولایت فیه است، در مجموعهای جمع شده است و کسانی که قائل به آن شدهاند نوعاً کسانی بودهاند که دستی در حاکمیت داشتهاند و بسط ید داشتهاند. این مجموعه در مکتبهاهل البیت علیهمالسلام بوده است. و با عنوان فقه ولایت الفقیه جمع آوری شده است.
آقای رضانژاد: اگر بتوانید مبانی تئوریک ولایت فقیه را با نگاه چپ مارکسیستها بررسی کنید که آنها هم امامت و نبوت را مطرح میکنند و در محیطهای تخصصی و دانشگاهی اینها قابل نقد و ارائه است.
استاد اسحاقیان: یکی از بحثهای مناسب با مبانی کلامی آن است که در قیاس با معصوم ممکن است خطاهایی داشته باشد ولی ما وقتی حجیت را مطرح کنیم خطای معفوّ مطرح است حتی خود معصوم گاهی احکام که صادر میکند تقیهای است یا وقتی به مردم میرسد غیر حکم الله میشود ولی همان حجت است در مورد فقه هم خطای وی در برابر خطای غیر فقیه بسیار معقولتر است که پذیرفته شود.
نکتهی دیگری که خود شاه و ساواک، شگردی داشت که علما را از خطر کمونیست و کفر بترساند تا با شاه مقابله نکنند.
جمعبندی و پاسخهای استاد میرزایی:
مرحوم آیت الله خوئی، ولایت را برای فقیه قبول دارد نکتهی دیگر آن که تقی ارانی دهه ۲۰ فوت کرده است و شهید مطهری بعدها وارد مباثح شده است.
بحث بعد که منصوبین ائمه علیهمالسلام، معصوم نبودهاند و صدور خطا داشتهاند و این بحثها جزء شبهات است.
در مورد توقیعات هم بحث مستوفایی میطلبد.
استاد رضانژاد: تقی ارانی در سال ۱۳۱۸ با بیماری تیفوس در زندان از دنیا رفته است و جزء گروه ۵۳ نفره کمونیستی بوده وی پزشک و فعالیت سیاسی داشته و ۳۶ سالگی از دنیا رفته است.
استاد اخلالگر: این که اجماع قدماء بر فقط حجت است از مرحوم آیت الله بروجردی بحث شده است.
استاد اسدی: در ماجرای شهادت نواب صفوی آیتالله بروجردی اقدامی انجام ندادند، این که چرا اقدام نکردند باید بررسی شود که تعامل نواب صفوی با آیتالله بروجردی چگونه بوده است؟
استاد میرزایی: ائمه علیهمالسلام بعد از واقعه عاشورا چرا در مورد قیامها و حرکات رفتار خاص داشتند؟ چون هوشمندی خاص ائمه علیهمالسلام باعث نوع رفتار آنها میشد.
گفتهاند آیتالله بروجردی نامه به شاه نوشت ولی شاه چون این را میدانست به منطقه تفریحی رفت تا نامه نویسد و دستور داد سحرگاهان زودتر وی را اعدام کنند.
آقای رضانژاد: بحث ولایت فقیه را در هر شکل بحث کلامی یا فقهی که بیان میکنیم باید مجموعه روایات را مدّ نظر قرار داد که این مجموعه نشان میدهد امامت، زعامت و رهبری اجتماعی با اجرای احکام گره خورده است و نمیشود اینها را کنار گذاشت و در نتیجه این همه روایات را نمیتوان کنار گذاشت.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰