هدفمندی حرکت هر متحرّک
در این درس، اصل بحث این است، هر شیءای حرکت دارد و به سمت غایتی حرکت میکند، نظاممند است و تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه برای خود یک روش و قانونی دارد که از مبدئی شروع به حرکت میکند تا به مقصدی برسد. دانۀ نبات که زیر خاک قرار میگیرد و آب کافی برای رسیدن
در این درس، اصل بحث این است، هر شیءای حرکت دارد و به سمت غایتی حرکت میکند، نظاممند است و تصادفی و اتفاقی نیست، بلکه برای خود یک روش و قانونی دارد که از مبدئی شروع به حرکت میکند تا به مقصدی برسد. دانۀ نبات که زیر خاک قرار میگیرد و آب کافی برای رسیدن به نبات شدن را دارد، آییننامهای دارد و یک قانونی بر آن حاکم است که چطور و از کجا حرکت کند و چه مسیری را طی کند تا به یک درخت تنومند برسد. دانۀ گندم که رشد میکند برای اینکه یک جوانه یا خوشه شود حتماً یک نظامی بر آن حاکم است. این مطلب به عنوان اصل نهم به اصول گذشته اضافه میشود.
اصل ۹
به صورت تصادفی متحرّک از یک مبدأ به یک مقصد نمیرسد. هر متحرّکی که از یک مبدئی حرکت میکند و میخواهد، به غایتی برسد، حرکتش قانونمند است و طبق یک آیین و روشی است و اگر از این روش تخلّف پیدا کند چه بسا به آن غایت نرسد.
[۱].حرکت در لغت به معنای جنبیدن و تکان خوردن است. در اصطلاح فلسفی این عنوان در ضمن مباحث قوه و فعل مورد بحث قرار میگیرد. بهترین تعریف برای حرکت تغیر تدریجی است. برخی از فلاسفه یونان باستان تغیر تدریجی و حرکت را انکار کردهاند.شهید مطهری در کتاب حرکت و زمان میفرماید:«حرکت به اصطلاح فلسفه اخص از حرکت به معنای لغوی است زیرا حرکت لغوی شامل تغییر دفعی و تدریجی هر دو میشود، در حالی که تنها تغییر تدریجی، حرکت فلسفی است.»با بیان فوق اجمالا تعریف حرکت هم معلوم شد، اما قبل از تفصیل تعریف یا تعاریف حرکت باید این نکته را متذکر شویم که هیچ یک از تعاریفی که برای حرکت ارائه شده است تعریف حدی و حقیقی نیست، بلکه همگی تعریف به رسم هستند؛ یعنی صرفا از طریق آنها میتوان حرکت را از غیر حرکت بازشناخت، ولی نمیتوان به حقیقت و ذات آن پی برد.
حضرت علامه طباطبایی رحمه الله علیه در بدایه و نهایه الحکمه در خصوص تعریف اصطلاحی حرکت می فرماید:«تعاریف زیادی برای حرکت ارائه شده است که معروفترین آنها عبارت است از:
الف) تغییر تدریجی
ب) خروج تدریجی شیء از قوه به فعل.
ج) کمال اول برای موجود بالقوه از آن جهت که بالقوه است. منظور ارسطو این است موجودى که قوه و استعداد براى کمالى را دارد و هم اکنون فاقد آن است در شرایط خاصى بسوى آن سیر مىکند و این سیر مقدمهاى براى رسیدن به کمال مطلوب است و اضافه کردن قید حیثیت از آن جهت که بالقوه است براى احتراز از صورت نوعیه موجود متحرک است زیرا هر موجود بالقوهاى خواه ناخواه صورت نوعیهاى دارد که کمال اول براى آن بشمار مىرود اما این کمال اول از جهت فعلیت داشتن آن است نه از جهت بالقوه بودنش و ربطى به حرکت ندارد اما کمال بودن حرکت براى جسم به لحاظ بالقوه بودن آن است و اول بودنش از نظر مقدمیت آن براى وصول به غایت مىباشد.»
ملاصدرا ضمن پذیرفتن تعاریف مذکور، حرکت را از سنخ وجود دانسته نه ماهیت؛ برخلاف سهروردی که، با «هیئت» دانستن حرکت، آن را از مقولات ماهوی معرفی کرده است.نکته قابل توجه که غفلت از آن برخی شبهات را به ذهن میآورد این است که حرکت مجموعهای متوالی از موجودات پراکنده نیست؛ بلکه یک امر واحد متصل تدریجی است که تا بینهایت قابل انقسام است، به گونهای که این قابلیت هیچ گاه در خارج به فعلیت نمیرسد؛ زیرا در آن صورت دیگر حرکت، حرکت نخواهد بود.
حضرت آیت الله مصباح یزدی در آموزش فلسفه میفرماید: «گروهى از فلاسفه یونان باستان مانند پارمنیدس و زنون الئایی تغیر تدریجى و حرکت را انکار کردهاند این سخن در آغاز عجیب بنظر مىرسد و فورا این سؤال را در ذهن خواننده و شنونده پدید مىآورد که مگر ایشان این همه حرکات مختلف را نمىدیدهاند و مگر خود ایشان در روى زمین حرکت نمىکردهاند اما با دقت در سخنان ایشان روشن مىشود که مطلب به این سادگى نیست و حتى بازگشت سخن بعضى از کسانى که قائل به حرکت بودهاند و سرسختانه از آن دفاع کردهاند مانند بعضى از سخنان مارکسیستها نیز به قول الئاییان است.» راز مطلب این است که ایشان تغیراتى که بنام حرکت نامیده مىشود را مجموعهاى از تغیرات دفعى پى در پى تلقى مىکردهاند و مثلا حرکت جسم از نقطهاى به نقطه دیگر را قرار گرفتن پى در پى آن در نقاط متوسط بین دو نقطه مفروض مىانگاشتهاند و به دیگر سخن حرکت را بعنوان یک امر تدریجى پیوسته نمىپذیرفتهاند و آن را مجموعهاى از سکونات پى در پى مىپنداشتهاند از اینروى اگر کسان دیگرى هم براى حرکت اجزاء بالفعلى قائل باشند در واقع بصف منکرین حرکت پیوستهاند.ولى حقیقت این است که وجود حرکت بعنوان امر تدریجى واحد قابل انکار نیست و حتى بعضى از مصادیق آن مانند تغیر تدریجى کیفیات نفسانى را مىتوان با علم حضوری خطا ناپذیر درک کرد و منشا اشتباه الئاییان شبهاتى در برابر وجدان و بداهت بوده است که با حل آنها جاى تردیدى باقى نمىماند.
برچسب ها :اوای توحید ، حرکت ، حکمت ، عرفان اسلامی ، علامه حسن زاده ، علامه طباطبائی ، فلسفه ، فلسفه اسلامی ، متحرک ، موسسه ، موسسه آوای توحید
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 3 انتشار یافته : ۰