یوسف همدانی
شیخ یوسف همدانی از مشایخ صوفیه در قرن پنجم و ششم هجری است. زندگینامه نام کاملش ابویعقوب یوسف بن ایوب بن یوسف بن حسین بن وَهَره همدانی بوزنجردی است. وی در سال ۴۴۰ یا ۴۴۱ هجری قمری در بوزنجرد به دنیا آمد. بوزنجرد یا بوزینجرد از قرائ همدان در راه ساوه و ری قرار داشته است.[۱] وی مشهور به
شیخ یوسف همدانی از مشایخ صوفیه در قرن پنجم و ششم هجری است.
زندگینامه
نام کاملش ابویعقوب یوسف بن ایوب بن یوسف بن حسین بن وَهَره همدانی بوزنجردی است. وی در سال ۴۴۰ یا ۴۴۱ هجری قمری در بوزنجرد به دنیا آمد. بوزنجرد یا بوزینجرد از قرائ همدان در راه ساوه و ری قرار داشته است.[۱] وی مشهور به شیخ یوسف همدانی از مشایخ صوفیه در نیمه دوم قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری است. او را پیر بنیانگذاران طریقت نقشبندی و پیشرو تصوف در آسیای صغیر دانستهاند. در هجده سالگی برای تحصیل به بغداد رفت و در مجلس درس ابواسحاق ابراهیم بن علی شیرازی فقیه شافعی و مدرس و رئیس نظامیه بغداد پیوست و به تحصیل فقه و حدیث و کلام پرداخت. نوشتهاند که در عراق و خراسان و اصفهان و سمرقند و بخارا هم از حدیثدانان بزرگ آن روزگار حدیث آموخت. اما سرانجام از راه شریعت به طریقت رسید و در مرو اقامت گزید و خانقاهی در مرو بنیاد نهاد که به گفته ابن خلکان نظیر نداشت، و به نوشته دولتشاه سمرقندی، خانقاه او را کعبه خراسان گفتهاند و سنایی غزنوی در آنجا خلوت و عزلت اختیار کرده بود. پیروان و استادان او را در طریقت ابوعلی فارمدی، شیخ عبدالله جوینی و شیخ حسن سمنانی معرفی کرده اند.[۲]
وی بعد از این مسافرتها باز دیگر در سال ۵۰۶ هجری قمری، یعنی حدود شصت سالگی به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه، همانجا که پیش از آن به تحصیل پرداخته بود، مجلس درس و وعظ برپا کرد.
خواجه یوسف سالهای آخر عمر را در دو مرکز بزرگ آن روز خراسان یعنی مرو و هرات میگذراند. آخرین بار که در هرات اقامت داشت، مردم مرو از او خواستند که به مرو بازگردد. وی بعد از مدتی دعوت آنها را اجابت کرد و به مرو بازگشت، اما رفت و آمدش میان مرو و هرات ادامه یافت و سرانجام صوفی سالخورده در حالی که بیش از ۹۰ سال عمر کرده بود در میان این دو شهر در محلی به نام بامئین (کرسی ناحیهٔ بادغیس میان هرات و بغشور) در سال ۵۳۵ ه. ق درگذشت. ابتدا پیکرش را در همانجا به خاک سپردند. ولی مدتی بعد یکی از شاگردانش به نام ابنالنجار جسدش را به مرو منتقل کرد و اینک مزارش در محلی معروف به بیرام علی در شمال مرو کنونی به نام خواجه یوسف زیارتگاه است.[۲]
خواجه یوسف در میان عارفان اواخر قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم هجری و دوره های بعد اهمیت و جایگاه بلندی دارد. عطار که در تذکرهالاولیا از آوردن نام صوفیان نزدیک به عصر خود و معاصران خوداری کرده، دو بار در آن کتاب از خواجه یوسف با لقب امام نام برده است. وی معاصر غزالی بود و بعضی جهات با ابوحامد مشابهت داشت، هردو، شاگرد عارف قرن پنجم ابوعلی فارمدی بودند و در نظامیه بغداد تدریس کردند؛ هردو طریقتی را در پیش گرفتند که اصول ان با شریعت منطبق بود. تفاوت عمده آنها در این بود که غزالی به تالیف پرداخت و آثار زیادی از خود برجای گذاشت، در حالی که خواجه یوسف به تربیت و ارشاد مریدان توجه کرد و عده زیادی نزد او پرورش یافتند.[۱] به روایت اوحدالدین کرمانی، خواجه یوسف بیش از شصت سال بر مسند ارشاد جای داشت پس از مرگ او نیز چهار تن از شاگردان او یکی پس از دیگری تربیت مریدان را به عهده گرفتند. سومین آنها خواجه احمد یسوی بنیانگذار تصوف در آسیای صغیر و چهارمین آنها خواجه عبدالخالق غجدوانی سرسلسله طریقت خواجگان و نقشبندیه است.
شاگردان وی
از میان شاگردان وی چهار نفر به نام خلفای خواجه یوسف همدانی شناخته می شوند. این چهار نفر عبارتند از: خواجه عبدالله برقی، خواجه عبدالله حسن اَندَقی، خواجه احمد یَسَوی و خواجه عبدالخالق غُجدوانی. بعد از خواجه یوسف ابتدا خواجه احمد یسوی، سپس خواجه عبدالخالق راهنمایی یاران او را بر عهده داشتند.[۲]
آثار وی
کتاب رتبه الحیات به انضمام رساله الطیور
تنها اثر بازمانده از او رتبهالحیات است که مختصر و کم حجم است. این رساله به صورت سؤال و جواب درباره زندگانی انسان و درجات مختلف آن نوشته شده است. بیان مؤلف اصولاٌ استدلالی است، اما آنجا که سخن از بوی آشنایی به میان میآید شور و حالی دیگر مییابد و عبارات موزون میشود و رنگ و بوی شعر مییابد. رتبهالحیات به انضمام رساله الطیور نجم الدین رازی و به تصحیح محمدامین ریاحی در سال ۱۳۶۲ در تهران به چاپ رسیده است.[۳]
پانویس
- ↑ پرش به بالا به:۱٫۰ ۱٫۱ ابن خلکان. وفیات الاعیان. صص. ج ۷٫ ۷۹.
- ↑ پرش به بالا به:۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ دکتر مهدی دهباشی و دکتر سیدعلی اصغر میرباقری فرد (۱۳۹۴). تاریخ تصوف (جلد اول) سیر تطور عرفان اسلامی از آغاز تا قرن ششم هجری. سمت. صص. ۱۵۶. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۰۲-۰۲۴۹-۱.
- ↑ در اسفند ۱۳۸۱ کنفرانس خواجه یوسف همدانی در عشقآباد برگزار شد، و همزمان ترجمهای از رتبهالحیات همراه با ترجمه مقدمه محمدامین ریاحی بر رتبهالحیات به زبان ترکمنی توسط رایزنی فرهنگی ایران در ترکمنستان انتشار یافت.
منابع
- رتبهالحیات، خواجه یوسف همدانی، به تصحیح و با مقدمه و تعلیقات دکتر محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۶۲، انتشارات توس
- صوفیان نخستین در ادبیات ترک، محمد فؤاد کوپریلی؛ ترجمه توفیق ه. سبحانی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ۱۳۸۵
- نفحات الانس
- دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.
- معجم المؤلفین، عمر رضا کحاله
- الاعلام
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : ۰