حجه الاسلام و المسلمین مبلغی: روش شناسی علماء در بحث فقه نیاز امروز است
استاد مبلغی بحث نسبت به حدیث جلو میبریم طبعا زمان معصوم حقیقتی در ارتباط با حدیث در زمان معصوم وجود دارد که ذکرش لازم است چونکه نتایجی بر آن بار است و آن این است که معصومین احادیث فعلی در درسشان متعرض موارد زیادی از آنچه که سنیان در زمان معصومین مطرح کردهاند نیست شما
استاد مبلغی
بحث نسبت به حدیث جلو میبریم طبعا زمان معصوم حقیقتی در ارتباط با حدیث در زمان معصوم وجود دارد که ذکرش لازم است چونکه نتایجی بر آن بار است و آن این است که معصومین احادیث فعلی در درسشان متعرض موارد زیادی از آنچه که سنیان در زمان معصومین مطرح کردهاند نیست شما قبلا پذیرفته اید که معصومین روایتاشان ناظر است به روایات اهل سنت و حتی اگر ناظر نباشد وقتی چیزی زمان اینها مطرح شود باید اظهار نظر کنند اگر این اولی را نپذیرید ولی همان است که روایاتشان ناظر بود و نگاه داشت ولی مواردی به چشم میخورد که این موارد بعضی اش هم موارد مبتلابه ای هست نه موارد در حاشیه چونکه موضوعاتی که در فقه اهل سنت وجود دارد یکی موضوعات عادی غیر مبتلابه و دوم موضوعات مبتلابه بخشی از موضوعات مبتلابه نیز در روایات معصومین منعکس نشده است حالا ازنظر منهجی چه معاملهای با این بکنیم مهم است این چون ما داریم حدیث را در آن زمان میبینمیم مجموعه حدیث اهل بیت فاقده لجمله معتدبها من الموضوعات مطروحه عند اهل سنت موضوعاتی که آنجا مطرح شده و حتی پارای از این جمله از موضوعات مبتلابه آن زمانها و همه زمانها بوده است حالا مثال میزنیم ما این بحثی که شرکت داریم صبحها آنجا چند نوع شرکت قدیم وجود دارد شرکت عنان مفاوضه اعمال همان ابدان هست این شرکات شرکتها به اصطلاح در روایات اهل بیت عصمت و طهارت منعکس نشده است هیچ اصلا نیست شما بگردید تمام این روایات را این ادبیات را این تقسیم را حتی قسمی از این را نیست بله قواعدی هست که در ذیل این قواعد میشود اما این ادبیات و این تقسیم آیا مبتلابه آیا بعد از زمان معصومین اختراع شده است اتفاقا در زمان خود معصوم بلکه در زمان معصومین بوده است در کتاب ام کتاب رای ابوحنیفه و مالک بوده است پس بوده و آیا بوده و غیر مبتلابه بوده نه بوده و مبتلابه بوده است بحث سوق و بازار و معاملات یومیه مردم بوده است و این نیست در روایات ما نیست از لحاظ منهجی روایات ما فاقد این موارد است ما داریم روایت شناسی میکنیم روایات ما فاقد این مجوعه بودند و حالا من این یک مورد را بر اساس بحثی که دارم دیدم و اگر آدم بگردد موارد زیادی است که اگر بگردد باز هم هست از لحاظ منهجی چه تعاملی با ان داشته باشیم البته قبل از آن باید تحلیلی داشته باشیم چرا نیست از چند حالت خارج نبوده است شاید این باشد که پل ارتباط دهنده میان فقه اهل سنت و فقه اهل شیعه شاگردان امامان بودهاند اینها منتقل نکرده اند به مدرسه اهل بیت بودهاند و شاید این افراد سوال نکردند چونکه اهل بیت پاسخ به سوال میدادند آنها سوال نکردند یا نرفتند یا رفتند یا علتش این است که سوال نکردند یا علتش این است که سوال کردند و امامان جواب ندادند و کلی گویی کردند وخواستند خیلی این ادبیات را به رسمیت نشناسند یا خواستند قواعد کلی بگویند که این افراد در ذیل این قواعد استفاده هر مورد را داشته باشند ممکن است این بود ویا جواب دادند به صورت تفصیلی منتها ضاعت تلک الاحادیث و این احادیث چنین نیست که شما تضمینی داشته باشید که کلما صدر من المعصوم بقی فی الطول تاریخ و وصل الیه تضمینی نیست خیلی از این احادیث ضیاع پیدا کرده خفقان بوده یا یک راوی در کتابخانه اش بوده فرزندان او مانند نقل وانتقال بوده هر چه بوده ودر قدیم نسخه برداریها با آن صعوبتها آبی ریخته شده در چاهی افتاده از بین رفته است بخشی از احادیث از بین رفته است مضنون القویا این مجموعه احادیث که دست ماست همه آنها نیست و بخشی از بین رفته است از سه حال خارج نیست یا لم یسألو ائمه طبعا امامان هم نپرداخته اند زیرا روش امامان این بود که میپرداختند و جواب میدادند یا سالوا امامان عمدا وارد این ادبیات تفکیک شده نشده باشند و این بعید است و موضوعات اهل سنت بوده است جواب اهل بیت فرق میکرده است و بنای امامان هم بر تخصص و ایجاد مهارت بوده است و جدا از این مفازعه شیء نمیدانم عنان شیء واقعا و یا اینکه جواب دادند تفصیلا ولی جواب تفصیلی در جملهای از احادیث قرار داشته است که ان احادیث توفیق انعکاس به نسلهای بعدی را از دست داده است و ماندن و رسیدن به دست ما این احادیث نداشته اند ما در واقع توفیق نداشتهایم اینها را به دلایل تاریخی در این سوال نشده و ائمه در قالب جواب سوال مطالب را مطرح میکردند این یک اصل مسلمی است من یادم قبلا فرمودید به نظر نمیرسد با آن وظیفه امامت امام حتی اگر به قول شما اگر مسئله مبتلابه باشد صبر کند تا یکی از او سوال کند یعنی وظیفه ارشاد جاهل یا نهی از منکر نهی یا اینکه خود امام باشد بین شیعیان خود یک نظام سازی کند اگر یک مطالبی را نیاز دارند بیان کند این گونه نبوده است چند چیز را باید کنار هم قرار دهیم بعدا جواب این ادعا را داد یکی اینکه فرصتهای آن موقع فرصتهای محدودی بوده امامان یک وظیفه بر دوششان نبوده است جنبه های کلامی اخلاقی مبارزات سیاسی به شکل واشکال خاصی که اهل بیت در نظر داشته اند این یک مطلب است و این گونه نبوده است که هر چه لازم بوده است بیان شده است و مطلب دوم این است که روایاتی که به دست ما رسیده اکثرا مصدر به سوال بوده است و روایاتی که سوال ندارد شاید سوالات آنها حذف شده است لذا عجیب و جالب است که این اصحاب نیز سوالاتشان را نیز مطرح کردهاند موضوع شناسی هم کردهاند وگرنه ابهامات ما خیلی بیشتر بود ابهام وجود داشت نسبت به پاسخی که امام داده است اکثرا مصدر به سوال است و نکته سوم تصور نشه که این سوالات مورد ابتلاء سائل بوده نه سائل یک فقیه بوده یا صحابی فقیه بوده یا صحابی در مسیر فقاهت بوده است وعلم بوده نه مثل اینکه شخصی سوالی داشته از دکانش بلند شود بیاید وسوال خودش را بپرسد البته آنها هم شاید باشد ولی این که مونده اینکه سائل راوی بوده اند کار علمی میکردند و اگر روستایی سوالی پرسیده باشد چه بسا از دست ما رفته است راوی نبوده است و اصل نویسی نبوده و این چیزهای که مانده است در رابطه با علمای مدرسه رفته و معنای مدرسه رفته اینگونه نبوده که بازاری نبوده خیلیهاشان بازاری بوده است و الان اینگونه شده است که عالم غیر از بازاری وبازاری غیر از عالم بوده اون موقع میبینید طرف بزاز بوده وصحابی معصوم هم بوده فقیه هم بوده و بعضی هاشان افقح دیگران بوده است وجنس علم گرایی و عالم بوده شغلی باشد از شغلهای بیرونی جدا باشد بله آنهای که صاحب افتا بودهاند شاید نمیرسیدند عرض میشود که در مجموع عموما با توجه به فرصت کم و با توجه به گسترش سوالات وبا توجه به اینکه همیشه امامان دریک فضای بودهاند که درگیر بودهاند میان سنیها با هم و آنها را باید پاسخ میدادند و اصحاب هم پل ارتباطی بودهاند و به این خاطر میگم چرا ممکن است امامان تاسیس اصل میکردند ادبیات ویژهای که در کلام امامان بوده و در کلام اهل سنت نیست ولی در جوابها آمده است ربطی به سوالات ندارد میبینی سوالات با ادبیات سنی است و جواب با ادبیات خاص است اهل بیت ادبیات خاص داشتند مثل همین اشباح ونظایر که سنی ها مانور میدهند شیعه ساخته است امامان ساخته اند کلمه اصل که در اصول ما و آنها وجود دارد کلمه اصول و اصل که راوی سوال میکند هذا اصل آیا این اصل است و ادبیاتی که در معاملات دارند اگر تحقیقی بشوداینها یک منظومهای میخواستند و حتی جوابهاشان اما نباید غافل بود از این که نوع این سوالات پاسخ امامان در نوع سوالاتی بوده که و نباید فراموش کرد این سوالاتی که از امامان شده عمدتا از دل مباحث در حال طرح در مدارس اهل سنت برخاسته و یک وحدت موضوعی است وبسیاری از این موضوعات در روایات ما نیست همانند شرکت که هیچ روایتی در مورد شرکتهای چهارگانه و ادبیات نیست تفکیک نیست چرا این از سه حال خارج نیست همین که عرض کردم اما لم یسالوا ائمه فلم یسترجوابه علیه السلام او سالو فلم یجیبوا مواردی را من گشتم که دیدم نیست که در کتابهای اهل سنت و آنچه مطرح کرده در فقه شیعه راه پیدا کرده است و بر میگردد به آب شیعی را خورده است و استدلالات شیعی را پیدا کرده است مثل همین استصحاب را نگاه میکردیم این اصل مثبت یک تفکر شیعی است و این از مبدعات اصول شیعه است ابداعاتش زیاد است وقتی که مطرح میکنیم اتفاقا استعجاب میکند آیا کتاب هست همین اصل مثبت را نگاه می کردم با یک ادعای حنفی ها بیان کردهاند وشیعه آن را پیش برده است وانصراف مال سنیها است و انصراف اصولی است و در یک مقطعی بسیار ضعیف مطرح شده است و یک عالمی مطرح کرده است و شیعه پیگیر آن را تبدیل به خیال میکند انصراف لغوی منظور است و ان موقع ما گشتیم دیدیم دریک کتاب سنی انصراف آمده است اما شیعه پیگیر اجتهاد دقیقی است پیگیری کرده است علامه حلی این کار را کرده این ورود را خیلی حداکثری هم وارد شده است و هنر علامه طرح موضوع اهل سنت این نیست که مطرح کرده باشد بلکه تجمیع کرده و خیلی کاملتر است از تجمیعی که خود اهل سنت کردهاند بحث این آیا بینه بر احصا بای بینه ظاهر ه باشد یا بره بگرده یکی حرفی زده و دیگری حرفی دیگر علامه چقدر زحمت کشیده است همه اقوال را دراختیار گذاشته است تذکرده اصلا کتابی است که انها ببینند لذت میبرند مباحث تجمیع شده و رای شیعه در آخر بیان میکند به هر حال احادیث را بیان می کردیم که از لحاظ منهجی شما نمیتوانید بحث تقیه را که هر جا شده مطرح کردهاید اینجاجایگاه تقیه نیست کلا مباحثی که در احادیث نیست از مدار تقیه خارج کنید استفاده منهجی میخواهم بگویم این مبنای برای استنتاج باشد میتواند استفاده تقریری بکنید السنا نعتقد به این که تقریر امامان حجت است اجماع اهل سنت را بر یک معامله میدیدند و حرف نزدند وامامان هم مشکلی ندیدند اگر بشود تقریر را اینقدر گسترش داد بازار مشترک بین شیعه و سنی و یهودی و مجوسی وحدت اجتماعی شده است و حالا از هم جدا شده است جامعه یکسان بوده است و در این که بحث وحدت مطرح میشود جامعه نباید مرز داشته باشد و سنیها میگویند مسجد جدا حالا اکثریت سنی هستند شیعه باسد برود و اگر اکثریت شیعه باشد سنی ها بروند و یک جای اسلام دو مسجدی را بیان میکند و میگوید آن را از بین ببرید و حضرت امام علی یک مسجد داشت و نرید بدعت است و می رفتند مناسکشان را انجام میدادند و این مشکلات تاریخی جدا کرده است و ضررش را یکی میبرد اگر هم میخواهید اصل اصولی درست کنید و هر چه در مشهد امام بوده است و (اگر قالب نشود یعنی آمده اند جواب دادهاند احتمال تقیه می دهند یک نفر سوال کرده که جواب اشتباهی بدهم حالا کاری به اسمش نداریم تقیه معنا ندارد تقیه جای است که یک سیطره حکمی باشد وسیاست پشت سر آن هم باشد و چه اختلافات فاحشی وجود دارد و اگر موردی که سنی ها متفقند و یک نفر شیعه سوال کند وامام می بیند اگر جواب دهد به ضرر شیعه است و بحث را روی یک مورد میبری و مطرح نکرده است و حتی اگر از سر تقیه مطرح نکرده است و حتی استفاده ای نکرده است و امام سخنی مطرح کند و امام از باب وضعیتی که هست معطی حکم الله نباشد و نرفته وهزا ر احتمال هست تقیه اینجا مجال ندارد و این موارد را از تقیه باید خارج کند و تفکر تفکر اخباری است و امامان وارد نشدند داخل این موارد نشوید منطق غلطی است امامان در خیلی از موارد واژگان به عنوان جواب چه اشکال دارد این مرزها را تفکیک میکند این نوع از آن عدم ورود معنا ندارد آنچه برای امامان مهم بوده موضوع که از دل جامعه است جامعه همه بودند پس ما وارد این موارد نشویم امام نگفته پس ما نگوییم خیلی از چیزها را اصول را وارد نشوید امامان نگفته اند تفکر تفکر معقولی نیست و خلافش از طرف امامان صادر شده است و امامان استفاده های تقویت شده وبا مهارت بیشتر بتواند علم را جلو ببرد.
این بخشی هست که در عرض کردم خلاصه وار عرض می کنم یکی تقیه و نتایج یکی بحث گمشدن بسیاری از احادیث یکی بحث دخالت غالیان و غلو وتحلیل مختصری بیان شد و چرا پدیده غلو در زمان امامان وجود داشته و امام علی میفرماید آنقدر کذب به پیامبر بستهاند و این نسبت به اهل بیت کذب بوده است و غلو هم بوده است وگاهی اوقات یکی میشده اند و روایتی را بیان میکردند و با فهم خود و غلو گاهی جعلی وکذب بوده است جعلی بوده است احادیث مشکل داشتهاند وغلو از زمان حضرت علی شروع شده است و مبارزات حکومتی که بعضی شدید با این ها برخورد میکردند بخشی هایشان هستند علی اللهی و این پدیده وجود داشته و به رغم مبارزات زیاد هنوز وجود داشته اند ارتباط با امامان که نبوده تولید میکردند حب بوده است به ائمه و معصوم با همه زیبایی هایش و ارتباط با اورا قطع کردند و انسان در فراغ و فقدان تصورات خود را میسازد و عرضه میکند زیبایی های زیاد اهل بیت وحرمان و محرمیت از وجود خودشان این فراغ زمینه ساز وتولید توهمات بوده است و نباید بالاتر برویم و غلط میشود هی مبارزه میکردند ولی باز هم هست و یکی هم قرائتهای خود ش با ذهن میرفته یک چیزی امام درباره کرامات اهل بیت بیان میکند و گروه دیگر نیز کم و زیادمی کردند ان را و میشود و آن که شما خواستی یک چیز دیگر است ممکن است غلو اینجوری شکل گرفته باشد توی احادیث ما بوجود آمده است در احادیث کتاب اصحاب پدرم این روایات غلو آمده است.
با این بی واسطهای از امام باقر نمیشود با احادیث فلهای بیان کرد و یک بخشی هم بحث غلو بوده است و باید نظریه داشته باشد و کسی که میخواهد احادیث ائمه را بیان کند باید دقیق بداند غلو چیست و جلو برود یک مشکل هم مشکل فقدان بودهاند خالی بودنش روی ما چه تفسیری داریم حالا ما نسبت به زمان معصوم که روش علامه یا روش اخباریان درست است یا روشهای دیگری را در پیش کشید بدیهیات اصول شیعه از جمله همان روایاتی بوده است که همان کل مکاسب ماست اینها اولین بار سنی ها بیان کردند جلو آمد بداهت و جایگاه بیشتری پیدا کرده است و آنهای که شیخ طوسی بیان کرده و معنای آنها هم این گونه نیست و روی قصور و اینها گفتهاند واینها منهج ما را میسازند و جلو برویم
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰