شکستن خویشتن:گام اول سلوک
مسافر کربلا: سخنرانی رهبری در دیدار با مردم در روز بیستوسوم ماه مبارک رمضان؛ شکستن خویشتن، قدم اول سلوک قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنی انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخورداری از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در
مسافر کربلا:
سخنرانی رهبری در دیدار با مردم در روز بیستوسوم ماه مبارک رمضان؛
شکستن خویشتن، قدم اول سلوک
قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنی انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخورداری از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایی و توانایی، واقعاً – نه به صورت تعارف – خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهیدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیهی کمال انسانی است که البته باید با تمرین به اینجاها رسید
بازدیدها: ۱۹۳
درباره شکستن خویشتن
امثال ما افراد معمولی، دچار تکبرهای عامیانه هستیم. آن کسانی که در درجات معنوی سیر میکنند و مقامات بالاتری را میبینند، آنها هم در هر رتبه و شأنی که باشند، ممکن است دچار تکبر و اعجاب به نفس و خودبزرگبینی بشوند، که برای آنها خطر عظیمی است. این، برای هر کسی در هر مرتبهیی، خطر است. قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنی انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخورداری از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایی و توانایی، واقعاً – نه به صورت تعارف – خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهیدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیهی کمال انسانی است که البته باید با تمرین به اینجاها رسید. شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقای تبریزی معروف – که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است – اوایلی که برای تحصیل وارد نجف شد، با اینکه طلبه بود، ولی به شیوهی اعیان و اشراف حرکت میکرد. نوکری دنبال سرش بود و پوستینی قیمتی روی دوشش میانداخت و لباسهای فاخری میپوشید؛ چون از خانوادهی اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملکالتجار بوده یا از خانوادهی ملکالتجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانهی عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی – که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبلهی اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّی بزرگان میرفتند در محضر ایشان مینشستند و استفاده میکردند – راهنمایی شد. روز اولی که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبهی اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلی همدانی میرود، وقتیکه میخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلی همدانی، از آنجا صدا میزند که همانجا – یعنی همان دمِ در، روی کفشها – بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همانجا مینشیند. البته به او برمیخورد و احساس اهانت میکند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهی، او را پیش میبرد. جلسات درس را ادامه میدهد. استاد را – آنچنانکه حق آن استاد بوده – گرامی میدارد و به مجلس درس او میرود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام میشود، مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی، به حاج میرزا جوادآقا رو میکند و میگوید: برو این قلیان را برای من چاق کن و بیاور! بلند میشود، قلیان را بیرون میبرد؛ اما چهطور چنین کاری بکند؟! اعیان، اعیانزاده، جلوی جمعیت، با آن لباسهای فاخر! ببینید، انسانهای صالح و بزرگ را اینطور تربیت میکردند. قلیان را میبرد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، میدهد و میگوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او میرود قلیان را درست میکند و میآورد به میرزا جوادآقا میدهد و ایشان قلیان را وارد مجلس میکند. البته این هم که قلیان را بهدست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینی بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلی میگوید که خواستم خودت قلیان را درست کنی، نه اینکه بدهی نوکرت درست کند.این، شکستن آن منِ متعرض ِ فضولِ موجب شرکِ انسانی در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگبینی و خودشگفتی و برای خود ارزش و مقامی در مقابل حق قایل شدن را از بین میبرد و او را وارد جادهیی میکند و به مدارج کمالی میرساند که مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود، قبلهی اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست. بنابراین، قدم اول، شکستن منِ درونی هر انسانی است که اگر انسان، دایم او را با توجه و تذکر و موعظه و ریاضت – همینطور ریاضتها – پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونی خواهد شد. همهی مفاسد عالم، زیر سر منیتهای افراد بشر است. همهی ظلمها، همهی تبعیضها، همهی جنگها و خونریزیها، همهی قتلهای نابهحقی که در دنیا اتفاق میافتد، همهی کارهایی که زندگی را بر بشر تلخ میکند و انسان را از سعادت خود دور مینماید، زیر سر این منیت و فرعون درونییی است که در باطن من و شماست. اگر او را مهار نکنیم و این اسب سرکش را که در وجود ماست، دهنه نزنیم، بسیار خطرناک خواهد بود. نه فقط برای خود انسان خطرناک است، بلکه به قدر شأن و تأثیر و شعاع وجودی هر کسی، برای دنیای خا
رج از وجود و باطن خود او، خطرناک است. این منیت که خود انسان را به خاک سیاه مینشاند، به هر اندازهیی که یک انسان قدرت دارد در دنیای خارج و واقعی تأثیر بگذارد، به همان اندازه فساد ایجاد خواهد کرد. به همین خاطر است که در قرآن میفرماید: «أ لیس فی جهنّم مثوی للمتکبّرین»: جهنم جایگاه متکبران است. گناهها، فسادها و بدبختیها، از تکبر ناشی میشود. کبرِ انسانهاست که دنیایی را در باطن خود آنها و همچنین در فضای محیطِ به آنها به وجود میآورد که در آن دنیا، شیطان مسلط و همهکاره است.
سخنرانی در دیدار با مردم در روز بیستوسوم ماه مبارک رمضان؛ ۶۹/۰۱/۳۰
برچسب ها :خدا شناسی ، خود شناسی ، سلوک ، سلوک معنوی ، شکستن خویشتن ، مقام معظم رهبری ، موسسه آوای توحید
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰