نکاتی پیرامون توصیه راهبردی رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت رواج فلسفه در حوزه های علمیه/ چرا فلسفه باید در حوزه علمیه برقرار بماند؟
بسمه تعالی فلسفه اسلامی در این زمینه نیز میتواند مدد رساند و با بهرهگیری از مبانی استدلالی و تبیینهای عقلانیای که پدید آورده، اشکالات مطرح شده درباره اعتقادات دینی را پاسخ گوید.رضا درگاهی فر_رجانیوز: دانشهای عقلی عموما و فلسفه خصوصا در حوزههای علمیه غالبا با مشکلاتی همراه بودهاند و در دورههای مختلف، و با شیوهها، انگیزهها
بسمه تعالی
فلسفه اسلامی در این زمینه نیز میتواند مدد رساند و با بهرهگیری از مبانی استدلالی و تبیینهای عقلانیای که پدید آورده، اشکالات مطرح شده درباره اعتقادات دینی را پاسخ گوید.رضا درگاهی فر_رجانیوز: دانشهای عقلی عموما و فلسفه خصوصا در حوزههای علمیه غالبا با مشکلاتی همراه بودهاند و در دورههای مختلف، و با شیوهها، انگیزهها و دلایل گوناگون، با حضور فلسفه در حوزههای علمیه مخالفت شده است. نمونههای نزدیک به زمان ما، برخوردهایی بود که با تدریس فلسفه امام خمینی و علامه طباطبایی رضوان الله علیهما شد. رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروهی از فضلای حوزه علمیه قم، در سال ۱۳۸۹، در این باره چنین فرموده اند: “در گذشته در حوزهى قم با فلسفه و وجود مرحوم آقاى طباطبایى مخالفت مىشد. مىدانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند. در دورهى اخیر، قم مرکز حوزهى فلسفى ما بوده است؛ آقاى طباطبایى هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائمالذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ … مراتب علمى و فقه و اصولش هم طورى نبوده که کسى بتواند آنها را انکار کند؛ درعینحال کسى مثل آقاى طباطبایى که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، اینطور مورد تهاجم قرار گرفت. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفى ما در جامعه و بین علماى دین محدود است. با بودنِ استادى مثل آقاى طباطبایى، جا داشت امروز تعداد زیادى استاد درجهى یک از تلامذهى ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقاى طباطبایى فرد فعّالى بود؛ بنابراین جریان فلسفىاى که به وسیلهى ایشان پایهگذارى شد، باید به شکل وسیعى گسترش پیدا مىکرد، که نکرده است. البته ما همان وقت مقلّد آقاى بروجردى بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه مىکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجهاش این شد. این نباید تکرارشود.” به گزارش رجانیوز، یکی از نتایج مخالفت با فلسفه و محدود شدن آموزش و پژوهش فلسفه در حوزههای علمیه، از منظر رهبری معظم، محدود و نازل شدن سطح تفکرات و معرفت فلسفی در جامعه و در میان عالمان دین است. نکته مهم و ظریفی که در این سخنان بدان اشاره شده، این است که معرفت و تفکر فلسفی باید اولا در حوزههای علمیه حضور داشته باشد و ثانیا به جامعه سرریز کند و در جامعه اسلامی مؤثر باشد. اسلام هماره تعقل و اندیشهورزی را ارج نهاده است. یکی از گونههای بروز اندیشهورزی، شناخت عقلانی انسان و جهان است. در فلسفه اسلامی این نوع اندیشهورزی با دینیاندیشی جمع شده و از همراهی عقل و دین و جداییناپذیری قرآن و عرفان و برهان سخن به میان آمده است. بنابراین یکی از دلایل لزوم برقرار ماندن فلسفه در حوزههای علمیه، از منظر مقام معظم رهبری، رشدیافتن سطح تفکر و معرفت عقلانی در حوزهها و در جامعه است. نکته دیگری که رهبری درباره لزوم حضور فلسفه در حوزههای علمیه بدان اشاره کردهاند، مربوط است به کارکرد دیگری که فلسفه اسلامی دارد. فلسفه اسلامی ظرفیت بالایی برای پشتیبانی از اعتقادات و کلام اسلامی دارد. خواجه نصیرالدین طوسی با نگارش کتاب ارجمند و بسیار تأثیرگذار «تجرید الاعتقاد»، مرتبهای از این ظرفیت را به فعلیت رساند و عرضه کرد. این کتاب، در عمل “کلام فلسفی” را به صحنه آورد و دانش کلام را پس از خود متحول کرد. تا زمان خواجه طوس، فلسفههای مشائی و اشراقی پای به عرصه نهاده بودند. این ظرفیت برای حکمت متعالیه نیز وجود دارد. ازهمینرو برخی استادان حکمت در حوزه علمیه قم، ازجمله حجت الاسلام و المسلمین سیدیدالله یزدانپناه، از «کلام صدرایی» و بایستگی تدوین آن سخن گفتهاند. یکی از وظایف دانش کلام، تبیین معارف و اعتقادات دینی است. وظیفه دیگر، نقادی ایرادات و پاسخ به اشکالاتی است که به اعتقادات و معارف دینی میشود. از این اشکالات و ایرادات، گاه تعبیر به «شبهه» میشود. به بیانی دیگر، دانش کلام افزون بر تبیین معارف دینی، وظیفه پاسداری از این معارف را هم بر عهده دارد. فلسفه اسلامی در این زمینه نیز میتواند مدد رساند و با بهرهگیری از مبانی استدلالی و تبیینهای عقلانیای که پدید آورده، اشکالات مطرح شده درباره اعتقادات دینی را پاسخ گوید. علاوه بر مسأله شبهات اعتقادی و کلامی، مواجهه و تعامل با افکار و اندیشههای گوناگونی که دائماً در دنیا عرضه میشوند، مسأله بسیار مهمی است. متفکر مسلمان باید بتواند درباره مسائل گوناگون فکری که مسائل روز جامعه جهانی محسوب میشوند و بخشی از آنها بر جریان فکری و فرهنگی ایران نیز قطعا مؤثرند، اظهار نظر عالمانه داشته باشد. جامعهای که خود اهل اندیشهورزی نباشد، ناچار مصرفکننده اندیشههای دیگران خواهد بود؛ زیرا انسان از آن جهت که انسان است، موجودی است که با اندیشه و تفکر سروکار دارد. نمونهای از سخنان رهبر معظم انقلاب که در عین اختصار، به هر دو مطلب اخیر اشاره کرده، چنین است: “روزی بود که ملاهای بزرگ ما، مجتهدین بزرگ ما برای تحصیل فلسفه «شدّ رحال» می کردند – مثل آخوند خراسانی که در سبزوار پیش حاج ملاهادی رفت و زانو زد و فلسفه خواند – یا بزرگانی از فقها و اصولیین ما که رفتند فلسفه خواندند و آن را فرا گرفتند. امروز از آن روز خیلی بیشتر احتیاج داریم. آن روزی که مرحوم علامه طباطبایی در نجف پیش مرحوم آسیدحسین بادکوبهای فلسفه می خواند، آن روز نیاز به فلسفه اسلامی به مراتب کمتر از امروز بود که این همه مکاتب گوناگون، این همه افکار جدید، این همه شبهه، این همه پیشنهاد فکری در دنیا مطرح است؛ آن هم با این روابط و ارتباطات آسان و سریع؛ با اینترنت و با بقیه وسائل، کتاب و مجله و چه و چه. بنابراین به فلسفه احتیاج است.” (بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم در دوم آبان ۱۳۸۹) وجه دیگر نیاز به فلسفه و لزوم برقرار ماندن فلسفه در حوزههای علمیه، مسأله امتدادهای عینی و اجتماعی فلسفه اسلامی است. یکی از نیازهای جدی و اساسی روزگار کنونی ما، که روزگار شکلگیری دولت، جامعه و تمدن اسلامی است، آن است که عقلانیت اسلامی، که ازجمله در حکمت اسلامی ظهور کرده است، به عرصه عینیت گام نهد، از چراییها و چگونگیها سخن بگوید و مسائل مربوط به زندگی سیاسی اجتماعی ما را بررسی کند و برای مشکلات ما راه حل معقول و مستدل پیشنهاد کند. در این باره در مجالی وسیعتر باید سخن گفت. بخشی از سخنان رهبر انقلاب دربارهه این کارکرد فلسفه اسلامی چنین است: “نقص فلسفهی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفههای غربی برای همهی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن میکند: سیستم اجتماعی را معیّن میکند، سیستم سیاسی را معیّن میکند، وضع حکومت را معیّن میکند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن میکند؛ اما فلسفهی ما بهطور کلّی در زمینهی ذهنیّاتِ مجرّد باقی میماند و امتداد پیدا نمیکند. شما بیایید این امتداد را تأمین کنید، و این ممکن است؛ کمااینکه خود توحید یک مبنای فلسفی و یک اندیشه است؛ اما شما ببینید این توحید یک امتداد اجتماعی و سیاسی دارد. «لاالهالا اللَّه» فقط در تصوّرات و فروض فلسفی و عقلی منحصر و زندانی نمیماند؛ وارد جامعه میشود و تکلیف حاکم را معیّن میکند، تکلیف محکوم را معیّن میکند، تکلیف مردم را معیّن میکند. میتوان در مبانی موجود فلسفیِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهای بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت بهوجود میآورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آنگاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، – اگر نگوییم از همهی اینها، از بسیاری از اینها – میشود یک دستگاه فلسفیِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفههای مضاف که آقایان فرمودند: فلسفهی اخلاق، فلسفهی اقتصاد و…. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچکس غیر از شما نمیتواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید.” (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی – ۲۹ دی ۱۳۸۲) آنچه گفته آمد، بخشی از کارکردهای فلسفه اسلامی و وجوه لزوم برقرار ماندن فلسفه اسلامی در حوزههای علمیه است. بر این اساس، رهبر انقلاب توجه به فلسفه و لزوم رونق داشتن بیش از پیش آن را در حوزههای علمیه قم و تهران، از حوزهها مطالبه میکنند. اما ایشان از این توصیه فراتر رفتهاند و لزوم حفظ مرکزیت فلسفه در حوزه علمیه را مطرح کردهاند. به بیان دیگر، سخن فقط این نیست که فلسفه در حوزهها باید برقرار باشد، بل باید حوزهها مرکز فلسفهورزی اسلامی باشند. اگر حوزه علمیه مرکز فلسفه اسلامی نباشد، این مرکزیت به جای دیگری منتقل خواهد شد که صلاحیت لازم را برای تصدی مرکزیت فلسفه اسلامی ندارد. حوزه علمیه، به دلایلی، ازجمله پیشینه تاریخی و حضور پژوهشهای بنیادین دینی در آن، مرکز فلسفه اسلامی بوده است و این مرکزیت نباید از دست برود. از جمله نتایج از رونق افتادن فلسفه در حوزه و انتقال مرکزیت فلسفه به جایی دیگر، کمقوت شدن فلسفه اسلامی و از دست رفتن برخی از کارکردهای لازم آن خواهد بود. در این باره نیز باید در مجالی وسیعتر سخن گفت. برخی از سخنان رهبری در این باره چنین است: “فلسفه اسلامى، فقه اکبر و پایه دین است. فلسفه اسلامى مبناى همه معارف دینى در ذهن انسان و در عمل خارجى اوست؛ از این روى، باید گسترش و استحکام یابد، و این امر نیازمند کار و تلاش است. مراکز فلسفى نیز باید در حوزه علمیه باشد. یکى از بزرگترین خسرانهاى ما این بود که مرکز فلسفه اسلامى از حوزه علمیه به جاهاى دیگر و آدمهاى گوناگون منتقل شده است. برخى کسانى که اصلاً اهلیت ندارند، فلسفه درس مىدهند؛ آن هم حرف هایى ناقص، سطحى و ناپخته. اینها خسارت است. نباید گذاشت این کار ادامه یابد. بنده خدمت آقایان جوادى آملى و مصباح یزدى، دامت افاضاتهم، نیز بارها گفتهام که باید کارى کنیم تا قم از مرکزیت و مرجعیت فلسفه نیفتد و همچنان قطب اصلى فلسفه اسلامى باقى بماند. بنابراین هر چه در این زمینه تلاش کنید، بجا و برحق خواهد بود و همه باید تلاش کنند. مدیریت حوزه نیز باید بکوشد؛ اساتید فلسفه نیز باید تلاش کنند و طلاب فلسفه را باید تشویق کرد.” (بیانات در جمع نخبگان و فضلای علوم عقلی اسلامی حوزه علمیه قم – زمستان ۱۳۸۲) “اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه میشوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند؛ کمااینکه الان میبینیم بعضی از افرادی که در غیر قم بهعنوان فلسفهدان شناخته میشوند و مطرح میشوند، اطّلاعاتشان از فلسفه سطحی است؛ نه اینکه اطّلاع ندارند امّا اطّلاعاتشان عمیق نیست، سطحی است؛ یک چیزی خواندهاند و یک اصطلاحی را بر زبان جاری میکنند؛ خب این خوب نیست؛ خوب است که در خود قم باشد، در حوزهی علمیّه باشد. تهران هم همینجور؛ حوزهی علمیّهی تهران هم که یک روزی مرکز علوم عقلی بوده، امروز اگر چنانچه تدریس فلسفه و تدریس علوم عقلی در آن رواج پیدا بکند، این به نظر ما یک چیز بسیار خوب و مفیدی خواهد بود انشاءالله” (بیانات در دیدار دستاندرکاران همایش ملی حکیم طهران، سوم اردیبهشت ۱۳۹۷) یکی از نکات بسیار مهم و راهبردی مطرح شده در سخنرانی اخیر رهبری در جمع دستاندرکاران همایش حکیم طهران، لزوم احیای مجدد حوزه فلسفه تهران است که خود این موضوع از ظرافت های بسیاری برخورددار بوده و ضروری است تا در یادداشت مستقلی بدان پرداخته شود.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰