امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی امام خامنهای
بسمه تعالی دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشستهای تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنهای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا برگزار شد.دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشستهای تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی
بسمه تعالی
دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشستهای تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنهای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا برگزار شد.
دومین جلسه از سلسه امتداد توحید در سیاست نشستهای تبیینی «فلسفه سیاسی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» با ارائه حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مرکز فقهی صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه برگزار شد.
بنا بر گزارش پایگاه فقه حکومتی وسائل در ابتدای جلسه حجت الاسلام سیدمهدی موسوی دبیر علمی نشست اهم مباحث مطرح شده از سوی حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در جلسه گذشته را اینگونه بیان کرد: مباحث طرح کلی اندیشه اسلامی در توحید اندیشه هایی است که ابعاد اجتماعی و سیاسی دارند که با یک مسامحه ای می توان آن را معناکاوی و پدیدارشناسی کلمه توحید دانست البته کلمه ای که ذات و حقیقتی دارد و ساخته فرهنگ و جامعه و سوژه نیست.
پدیدار شناسی توحید به این پرسش پاسخ می دهد که توحید چگونه به زندگی معنا می دهد و روابط اجتماعی سیاسی اقتصادی سامان می دهد. از این رو آن را یک دکترین سیاسی اجتماعی اقتصادی دانسته اند. و در همین حاشیه توحید به نبوت ولایت سیاست و اجتماع پرداخته شده است.
چون اینها لوازم باور به توحید است، توحید یک ذات و حقیقتی است که محور نظام اجتماعی نوین و تمدن نوین اجتماعی است و این هر معنای دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد و آن را تغییر می دهد به معنای دیگر با قبول توحید و نفی شرک و عبودیت غیر خدا، همه چیز و همه معادلات جهان دگرگون می شود. هیچ معنایی نمی تواند اینچنین دارای حاشیه و امتداد اجتماعی و سیاسی باشد.
در این معنا همه عالم ظل وجودی او می شوند همه چیز آینه و نشانه اوست پس همه عالم و همه روابط اجتماعی عالم و روابط بین الملل معنای جدید می دهد. توحید هم عقل می دهد و هم عقلانیت اجتماعی و هم از اسارت طاغوت و التقاط رهایی می بخشد. این معنا از توحید اگر با تعهد مسئولانه که برآمده از روح توحید همراه شود نقش اساسی را در شکل گیری سیاست اسلامی و ساخت دولت و تمدن نوین اسلامی خواهد داشت.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به ارائه نظرات و دیدگاه خویش نسبت به دو کتاب رهبر معظم انقلاب(طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و روح توحید، نفی عبودیت غیر خدا) پرداخت که مشروح آن تقدیم می شود:
رویکردهای گوناگون به مسئله توحید
در جلسه گذشته بحث شد که رویکرد دو اثر رهبر معظم انقلاب به معارف اسلامی چگونه بوده است. آیا نویسنده این دو اثر یک کار فقهی انجام داده است، یا یک کار کلامی یا فلسفی و عرفانی؛ زیرا در رابطه با توحید همه این نگاه ها می تواند مطرح باشد چه اینکه کارهایی با این نگاه ها نیز انجام شده است.
نگاه فقهی به مسئله توحید مباحث مربوط به خودش را دارد مثلا اینکه قائل به کلمه توحید مسلمان است، یا منکر آن که مشرک است احکام مخصوص به خود را دارد و …؛ یا اینکه انسان ها مکلف هستند به اقرار این کلمه و موظف هستند به اینکه توحید را بشناسند.
معرفت خداوند واجب است؛ این وجوب معرفت چه وجوبی است آیا فقهی است یا کلامی؟ و کسی که شناخته است آیا باید ایمان بیاورد؟ حال به لحاظ اصولی این بحث می تواند مطرح شود که آیا حکم عقلی است یا یک حکم نقلی است و اگر نقلی است آیا تأسیسی است یا ارشادی است؛ این بحث ها را می شود کرد و بزرگان ما انجام داده اند.
در رابطه توحید می شود یک بحث کلامی محض کرد البته کلام در طول تاریخ به مباحث فلسفی نزدیک شده است. آیا کار متکلم برای دفاع از یک اعتقاد در حوزه فرهنگی یک کار جدلی است؟ این یک بحث است و اگر با روش کلامی بخواهیم بحث کنیم چگونه باور و اعتقاد به توحید را در فرهنگ تبلیغ کنیم؟ با کدام مقدمات مشهورات، مقبولات و … با چه استدال ها و براهینی. اینها مباحث کلامی هستند. فیلسوفان نیز مباحثی را درباره توحید مطرح می کنند و همچنین اهل معرفت و اهل عرفان مباحثی را راجع به توحید دارند.
رویکرد اجتماعی به باورهای اعتقادی
اما یک بحث دیگر نیز می تواند وجود داشته باشد که مسئله توحید از این زاویه مورد دقت قرار بگیرد؛ این باور و اعتقاد چه دلالت های اجتماعی دارد، چه نوع زندگی و زیستی را و چه پیام های عملکردی و رفتارهای اجتماعی دارد و حتی می توان این بحث را داشته باشد که بر حوزه علوم اجتماعی یا فلان دانش چه اثری دارد.
مثلا درباره ابن خلدون در باب عمران، باور به توحید نقش بسیار پر رنگی در دانش او دارد. او قواعد اجتماعی را به عنوان سنت الله می شناسد و سنت الله را به عادت الله تفسیر می کند، البته توحید را با قرائت اشعری می خواند و این تفسیر اشعری از توحید نتیجه اش این می شود که عمل و رفتار آدم ها را علت واقعی و حقیقی نمی داند.
اگر توحید را به گونه دیگری تفسیر و تبیین کنیم دیدگاه اجتماعی تغییر می کند. اگر اصلا توحید را قبول نداشته باشیم یا قبول کنیم و عالم را صحنه خلقت بدانیم این علوم چگونه می شود؟ ما عالم را نیچر بدانیم به قرائت قرن ۱۸ اصحاب دائره المعارف، علوم یک ویژگی هایی پیدا می کند و اگر عالم را خلقت بدانیم، علوم یک بحث دیگری پیدا می کند.
تفاوت نگاه الهی و الحادی به جهان در نتایج علوم اجتماعی ـ سیاسی
یک مقدمه اجتماعی را به دست «ابن سینا» می دهید یک نتیجه ای می گیرد اما اگر دست «برگر» و «دورکیم» بدهید یک نتیجه دیگر می گیرد. دلیلش این است که ابن سینا عالم را خلقت و نظام احسن الهی می داند وقتی می بیند دین در عرصه انسجام اجتماعی اثر گذار است می گوید «یجب عن الله به اینکه باید دین را ایجاد کرده باشد و انبیاء را فرستاده باشد» اصلا این می شود برهان نبوتش.
این مقدمه با نگاه توحیدی اصلا علم را به یک مسیر دیگر پیش می برد. اما اگر یک شخص دیگر بحث از خدا و خداشناسی را اصلا علم نمی داند و اینها را جزو سوبجکتیو و امور ذهنی و هیومنتیزم و انسانیات می داند دلالت تبیینی برای تفسیر عالم ندارد.
می گوید اگر این انسجام اجتماعی با نظام معنایی دینی مورد تداوم است ما برای حفظ دنیای مان این را تبلیغ می کنیم اما عقلانیتی که بخواهد خدا را اثبات کند ما نداریم یعنی فریب بدهیم مردم را، این باور را گسترش بدهیم تا زندگی اجتماعی مان خوب باشد، او هم دلالت اجتماعی توحید را می گیرد اما اگر آن را به عنوان یک حقیقت بدانیم یک بحث پیش می آید و اگر ندانیم یک چیز دیگری بدست می آید.
نگاه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» به مسائل جامعه
پس در خصوص توحید می شود این مباحث را داشته باشیم اما عرض من این است که این کتاب (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن؛ رهبر معظم انقلاب) نه یک کتاب فقهی است نه کلامی و فلسفی بلکه امتداد اجتماعی باور به توحید را بیان می کنند از اول تا آخر کتاب یک استدلال بر وجود خدا نمی آورد یا بحث توحید افعالی و صفاتی و … دیده نمی شود، نه اینکه منکر این مباحث است، خیر اصلا ناظر به این مباحث نیست در مقام بیان این مسائل نیست.
دلالت اجتماعی این باور را می بیند آن هم در فضای روشنفکری جامعه، فضای مارکسیسم و اندیشه های دیگر که اصلا توحید را افیون توده ها معرفی می کنند در چنین فضایی این مباحث را رهبر معظم انقلاب مطرح می کنند که این مباحث معارفی به چه میزان ظرفیت یک زیست فعال و تدوین یک نظام اجتماعی را دارد.
در واقع یک تفسیر قرآنی است در پاسخ به پرسش هایی که نه از ناحیه حوزوی که در رجوعش به قرآن نیازهای فقهی، کلامی و فلسفی خودش را دنبال می کند، بلکه در محیط فرهنگ عمومی جامعه که گروه گروه جوانان با تبلیغات و هژمونی این «ایسم ها و ایست های» غربی که آمده اند یک تصویر ناخوشایندی از دین ارائه می کنند، همه پرسش آنها مسائل اجتماعی است و از این منظر نسبت به عالم و آدم داوری می کنند.
ایشان در این کتاب می خواهند نشان دهند که از این منظر به قرآن نگاه کنید و ببینید چقدر از این حساسیت های اجتماعی که شما دارید و مکاتب شما روی آن مانور می دهد را قرآن چگونه جواب می دهد لذا نوع ورود به این کتاب برای جامعه حوزوی ما، برای جامعه اسلامی ما، برای مبلغین و کسانی که درد دین دارند و دفاع از دین می کنند یک رویکرد نویی است.
البته در جهان اسلام کسانی متعرض این رویکرد بوده اند و از این زاویه به قرآن نیز نگاه داشتند و در کنج اتاق فقط به بازتولید نگاه پیشینیان بسنده نمی کردند و متوقف نمی شدند و محیط اجتماعی خودشان را نگاه می کردند، این خیل امت اسلامی را چه خطرهایی دارد تهدید می کند و بدان ها پاسخ می دادند. این میراث را باید قدر دانست و خیلی از نیازهای امروز ما در آنها پاسخ داده شده اما همانطور که آنها متوقف نشدند ما نیز نباید متوقف شویم.
در غیر جامعه شیعی هم این نیاز احساس می شد؛ چون مارکسیسم چیزی نبود که فقط جامعه شیعی را تهدید کند، این مکاتب و ایسم ها و ایست های غربی فقط برای ما تهدید نبودند بلکه اتفاقا آنان زودتر مورد تهدید قرار گرفتند و اگر آنان یک مقدار درد دین داشتند باید به آن پاسخ می دادند.
سیدقطب که خودش یک عقبه مارکسیستی هم دارد وقتی به مفاهیم اسلامی بازمی گردد، می فهمد باید ابعاد اجتماعی اسلامی را بیان کند. پس این شباهت ها وجود دارد اما این به آن معنا نیست که این اتخاذ از آن کرده و فقط تقلید از آن کرده است. یک نیاز مشترک در جهان اسلام را هر شخصی داشته باشد به آن پاسخ می دهد. البته در نوع و روش و … هر کسی نوآوری خاص و دقت های مخصوص به خود را دارد.
در آن مقطع خطراتی امت اسلامی و نسل جوان را با آمدن اندیشه های جدید، علوم مدرن و رویکردهای علوم اجتماعی که نوعا ضد دین و سکولار با مبانی اندیشه الحادی شکل گرفته و ذهنیت جامعه را درگیر خودش می کند، تهدید می کرد؛ بنابراین هر کس این مسائل را می شناخت به آن پاسخ می داد که این چیزهایی که به قرآن استناد می دهید آیا واقعا در قرآن هست؟!!! این اسلام افیون توده هاست؟!!! این دین، انزوا و واگذار کردن دنیا به دیگران است؟! یا این دین کاملا فعال و اجتماعی است.
گفتنی است، در پایان حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به سؤالات مطرح شده از سوی حضار، پاسخ دادند.
منبع:خبرگزاری رسا
برچسب ها :امتداد توحید ، امتداد توحید در سیاست ، امتداد توحید در سیاست در فلسفه ، امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی ، امتداد توحید در سیاست در فلسفه سیاسی امام خامنهای ، بیانات مقام معظم رهبری ، تأکید رهبر انقلاب بر آموزش فلسفه ، تأکید رهبر انقلاب بر آموزش فلسفه و کلام ، حکمت از منظر مقام معظم رهبری ، عرفان از منظر مقام رهبری ، عرفاناز منظر مقام رهبری ، فرمایشات مقام معظم رهبری ، فلسفه ، فلسفه اسلامی ، فلسفه در کلام رهبری ، فلسفه دینی ، فلسفه عرفان ، فلسفه و عرف ، فلسفه و عرفان ، فلسفه وحکمت ، مقام معظم رهبری
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 4 انتشار یافته : ۰