دلیل اول اثبات نفس: ادله تجربی (متحرّک و مُحرّک)
حضرت علامه حسنزاده (حفظه الله تعالی) در اثبات حقیقت نفس با استفاده از مُحرّک و متحرّک، خطاب به شاگردان میفرمایند از همین کاری که شما عزیزان انجام دادید و از آمل راه افتادید و تا قم آمدید استفاده میکنیم؛ بدین گونه که اگر کسی از شما سؤال میکرد کجا میروید؟ میگفتید: قم میرویم. سؤال را
حضرت علامه حسنزاده (حفظه الله تعالی) در اثبات حقیقت نفس با استفاده از مُحرّک و متحرّک، خطاب به شاگردان میفرمایند از همین کاری که شما عزیزان انجام دادید و از آمل راه افتادید و تا قم آمدید استفاده میکنیم؛ بدین گونه که اگر کسی از شما سؤال میکرد کجا میروید؟ میگفتید: قم میرویم.
سؤال را ادامه میدهند که در قم چه کار میخواهید بکنید؟ در یک محفل درس و بحث شرکت میکنیم. در این جلسه که شرکت میکنید چه میشود؟ در جواب میگویید که علم میآموزیم. علم یعنی چه؟ یعنی چیزهایی را که ما نمیدانیم و جاهلیم، یاد میگیریم و از نادانی به دانایی که حالت کمال نفس است، میرسیم. چه کسی شما را به کمال در میآورد و از قوّه به فعلیت و از ظلمت به نور میرساند؟ میگویید یک آقایی در آن محفل دوستانه است به نام فلانی. آیا آن آقا که علم را که به شما میدهد خودش داشته؟ نه او هم از دیگری گرفته و دیگری نیز از سومی گرفته است. او که از دیگری گرفته و به شما منتقل میکند، چگونه به شما منتقل میکند؟ شما در جواب میگویید صحبت میکند و حرف میزند. میگوید این که صحبت میکند یعنی چه؟ میگویید نَفَسش و هوای درون حلقش را بیرون میدهد و با برخورد به مخارجِ حروف، لب و دندان در بیرون از دهان موجی ایجاد میشود که به گوش ما میخورد و چیزهایی میشنویم؟ میپرسد آیا نَفَسش که به مخارج حروف برخورد کند، شما را از جهل در میآورد؟ میگویید خیر؛ زیرا اگر با ایجاد موج در هوا انسان عالِم بشود، لازم است طوفان و بادی که میآید و موج ایجاد میکند هم باعث ایجاد عِلم شود. پس صرف برخورد صدا با گوش باعث ایجاد علم نشده؛ زیرا هر چیزی ممکن است با گوش برخورد نماید بدون اینکه علمی ایجاد کند. به علاوه اینکه گاهی از طریق مطالعۀ کتاب، نفس انسان کمال یافته و عالِم میشود. نوشته و کتاب که آثاری از مرکّب است و به چاپ رسیده مگر میشود انسان را به کمال و از قوّه به فعلیت و از ظلمت به نورانیت برساند؟ همچنین غیر از این دو مورد مذکور (استاد و کتاب)، گاهی بدون وجود استاد، تموّج هوا یا دیدن کتاب به فکر فرو میروید و به نتیجه میرسید. در این مورد چه کسی شما را به کمال رساند؟ با تأمل در این امور پی برده میشود که همۀ این موارد مقدمات و معدّات هستند. حرف زدن استاد، توجه به حرفهای او، شنیدن از او، دقت کردن به مطالب او، حضور در جلسۀ درس، مطالعه، مباحثه، فکر کردن و تأمل نمودن همه از معدّات محسوب میگردند و زمینه را آمادّه میکنند که فاعلِ عِلم، عِلم را اعطا کند؛ یعنی در کنار آن امور مادّی، لازم است یک امر مجرّدی به نام فاعلِ عِلم در کار باشد و نفس را به کمال برساند و فرد را از قوّه به فعلیت در بیاورد و از ظلمت به نورانیت منتقل کند.
سپس این آقای سؤال کننده در ادامه میپرسد که آن کسی که شما را از ظلمت به نورانیت رساند چه کسی بود؟ یعنی از مُحرّک و فاعل میپرسد. سپس در ادامه از متحرّک سؤال میکند که این کسی که از ظلمت به نورانیت میرسد و به کمال دست مییابد، کیست؟ میگویید: «من». این کسی که از قوّه به سمت فعلیت میرود، کیست؟ در جواب میگویید: «من». سپس از چیستیِ من میپرسد که «مَن» یعنی چه؟ آیا لباس، کفش، کلاه، رنگ پوست، چهره و بدن شما را «مَن» میگویند؟ این موارد که اعضای بدن من است و در شرایط مختلف تغییراتی دارند، رنگ پوست عوض میشود، اعضای بدنی آسیب میبینند و گاهی در تصادفی از بین میروند یا مثل کبد و کلیه عوض میشوند و با پیوند جایگزین میشوند ولی «مَن» عوض نمیشوم؛ زیرا من فقط بدن نیستم. در نهایت سؤال میکنیم که آیا این «مَن»، «سَر» شما است؟ در پاسخ به این سؤال متوقف میشویم و میبینیم که همه چیز مانند کفش، کلاه، لباس، دست، پا، کلیه، کبد و قلب را میشود برداشت ولی «سَر» جای تأمل دارد. لذا در جواب این سؤال سکوت میکنید و با خود میگویید اگر بگویم که «سَر» غیر از «مَن» است پس چه چیزی باقی میماند؟ در جواب میگوییم گاهی پیش میآید که در صدد حل یک مسأله سنگین باشید و فضای ساکتی را میطلبید که مزاحمتی وجود نداشته نباشد. در این حالت از تمام موجودات اطراف خودت غفلت داری و حتی از اعضا و جوارح از جمله از «سَر» خودت هم غافل میشوی. پس آن امری که از او تعبیر به «من» کردید، «سر» شما هم نیست؟ پس بپذیریم که وجود ما منحصر به این اعضا و جوارح نیست. پس آن «منِ» که حقیقت ما را تشکیل میدهد، حقیقتی غیر اینها است. سؤال میکند آیا این نیست؛ که از ظلمت و تاریکی به نور و کمال میرسم، اینها از اوصاف موجود است.
برچسب ها :ادله ، حکمت ، عرفان اسلامی ، علامه حسن زاده ، علامه طباطبائی ، فلسفه ، فلسفه اسلامی ، محترک ، محرک ، موسسه آوای توحید
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 3 انتشار یافته : ۰