عدم ادراک «نفس» توسط اعضا و جوارح ظاهری

عدم ادراک «نفس» توسط اعضا و جوارح ظاهری

سؤال بعدی این است، آن حقیقتی که از آن تعبیر به «مَن» شد و بیان شد که غیر از اعضا و جوارح داخلی و خارجی انسان و امری موجود است، آیا با چشم سر دیده می‌شود و قابل اشاره است؟ در جواب می‌گوییم که این حقیقت با حواس ظاهری ادراک نمی‌شود؛ یعنی شنیدنی، دیدنی، چشیدنی،

نفس، مُمیّز مراتب وجود

نفس، مُمیّز مراتب وجود

سؤالی که مطرح می‌گردد این است که تقسیماتی که برای موجودات بیان شد و شامل جماد، نبات، حیوان و انسان می‌شود و اینکه در میان خود موجودات و از جمله انسان‌ها هم از نظر مراتب وجودی شدت و ضعف وجود دارد حال چه کسی این حکم را می‌کند؟ چه کسی تشخیص می‌دهد که حیوان بالاتر

نقد استدلال مرحوم نراقی در مورد جزء لایتجزا

نقد استدلال مرحوم نراقی در مورد جزء لایتجزا

همان طور که گفتیم مرحوم نراقی به دفاع از قائلین به جزء لایتجزی فرموده که حق دارند بگویند به جزء تقسیم نمی‌شود؛ چون اگر دایره‌ای را رسم کنیم که مماس با یک سطح مستوی باشد در یک نقطه با او تماس دارد و آن نقطه قابل تجزیه نیست؛؛
تفاوت نظریۀ ذیمقراطیس با نظریۀ مثبتین جزء

تفاوت نظریۀ ذیمقراطیس با نظریۀ مثبتین جزء

به قائلین به اجزای لایتجزی در اصطلاح قائلین به جواهر فرده، قائلین به اتم یا قائلین به مثبتین جزء نیز گفته می‌شود. مرحوم علامه شعرانی ; می‌گوید که ذیمقراطیس در بخشی از نظریۀ خود با قائلین به مثبتین جزء مشترک است و در بخشی دیگر از آن‌ها فاصله می‎‌گیرد؛ یعنی ایشان در این بخش که جسم از اجزای ریزی تشکیل شده که کسراً و قطعاً قابل تقسیم نیست با مثبتین جزء هم‌عقیده است. اینکه آن اجزاء جسم نیستند را هم می‎توان توجیه کنیم به این بیان که همانند آب که خودش اکسیژن و هیدروژن نیست ولی این دو کنار هم آب تشکیل می‎‌دهند، اما از اینجا به بعد دیگر با آن‌ها همراه نیست؛ یعنی آقای ذیمقراطیس آن اجزاء را عقلاً و وهماً قابل تقسیم می‎داند برخلاف قائلین به مثبتین جزء که آن را از این جهت هم قابل تقسیم نمی‌دانند. به عقیدۀ ذیمقراطیس همان جزء ریز دارای ابعاد است ولی ما این مشکل را داریم که فعلاً به ابزاری دست پیدا نکردیم که بتوانیم آن را تقسیم کنیم. به علاوه وهماً و عقلاً که می‎‌شود تقسیم کرد؛ زیرا اگر سه تا از آن اجزای ریز را در کنار همدیگر یکی را در طرف چپ، یکی را در طرف راست و یکی را هم در وسط قرار دهیم، طرف چپ به یک گوشه از وسط چسبیده و طرف راست هم به گوشۀ دیگر از وسط چسبیده است. پس این وسط، این طرف و آن طرف پیدا کرد و اگر این ور و آن ور دارد پس وسط هم دارد. اگر وسط دارد پس قابل تقسیم است ولی اگر ما وسلیۀ برش نداریم دیگر مشکل از ما است.؛
تفاوت میان مزاج و امتزاج

تفاوت میان مزاج و امتزاج

امتزاج هم به مانند مزاج، مرکّب از دو یا چند چیز است؛ منتها به این شرط که در یکدیگر تأثیر و تأثّر نداشته باشند. وقتی یک کیسه گچ را با یک کیسه خاک مخلوط کنید مرکّب درست شده است ولی این مرکّب مثل آن مرکّب سکنجبین نیست؛ زیرا درست است که رنگش کمی فرق کرده و سیاه و سفید شده ولی مزاج را ارائه نداده است؛ چون در یکدیگر تأثیر و تأثّر ندارد و فقط اجزای ریز خاک در کنار اجزای ریز گچ قرار گرفته‌اند و لذا به این امتزاج می‌گویند. اگر در همین مخلوط خاک و گچ، آب بریزیم خاصیت جدیدی ارائه می‌دهد و چسبندگی پیدا می‌کنند که این را مزاج می‌گویند.؛
حقیقت کمال

حقیقت کمال

کمال نیز همین است که انسان به آن رفعت مقام و جایگاهی که شایستۀ مقام انسانیِ اوست، برسد. کسب این کمال منوط به پذیرش فیض از جانب حق است که این مورد نیز به سهم خود وابسته به میزان استعداد است. خود استعداد نیز یک مُعد می‌خواهد که همان ‌ریاضت است. ریاضت ما را  آماده می‌کند تا استعداد پذیرش فیض را از ناحیۀ حق داشته باشیم.؛
اجتهاد مخصوص فقه هم نیست

اجتهاد مخصوص فقه هم نیست

پرچم فلسفه‌ی اسلامی دست حوزه‌های علمیه بوده است و باید باشد و بماند. اگر شما این پرچم را زمین بگذارید، دیگرانی که احیاناً صلاحیت لازم را ندارند، این پرچم را برمیدارند؛ تدریس فلسفه و دانش فلسفه میافتد دست کسانی که شاید صلاحیتهای لازم را برایش نداشته باشند. امروز اگر نظام و جامعه‌ی ما از فلسفه محروم بماند، در مقابل این شبهات گوناگون، این فلسفه‌های وارداتی مختلف، لخت و بیدفاع خواهد ماند. آن چیزی که میتواند جواب شماها را بدهد، غالباً فقه نیست؛ علوم عقلی است؛
فلسفه اسلامی بدون امتداد اجتماعی و حکومتی و سیاسی ابتر است

فلسفه اسلامی بدون امتداد اجتماعی و حکومتی و سیاسی ابتر است

غربی‌ها با امتداد فلسفه‌های خودشان، مسائل سیاسی، مسائل حکومتی، مسائل اجتماعی را حل کرده‌اند. من دیروز در نمایشگاه کتاب کتابهایی را دیدم که غربی‌ها نوشته‌اند، [در] تأثیر فلسفه در فوتبال؛ یعنی امتداد فلسفه حتّی به فوتبال! ببینید این امتداد دادنِ مسائل فکریِ خودشان به تمام عرصه‌های زندگی و میدانهای زندگی [است]؛ ما این کار را

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797