دلیل اول اثبات نفس: ادله تجربی (متحرّک و مُحرّک)

دلیل اول اثبات نفس: ادله تجربی (متحرّک و مُحرّک)

حضرت علامه حسن‌زاده (حفظه الله تعالی) در اثبات حقیقت نفس با استفاده از مُحرّک و متحرّک، خطاب به شاگردان می­فرمایند از همین کاری که شما عزیزان انجام دادید و از آمل راه افتادید و تا قم آمدید استفاده می‌کنیم؛ بدین گونه که اگر کسی از شما سؤال می‌کرد کجا می­روید؟ می­گفتید: قم می­رویم. سؤال را

بطلان نظریّۀ حال

بطلان نظریّۀ حال

از نظر حضرت علامه حسن‌زاده چنانچه در این درس متذکر می‌شوند، بطلان این عقیده بالبداهه فهمیده می‌شود. باید توجه داشت امری که خلاف بداهت عقل است را نباید مطرح کرد. این متکلمین توانایی حل شبهۀ علم باری تعالی در ازل را نداشتند و لذا یک مطلب بدیهی به نام «استحالۀ ارتفاع نقیضین» را انکار نمودند.

حقیقت نفس

حقیقت نفس

حال که وجداناً[۱] و عیاناً[۲] می‌دانیم که این ممّیز و حاکم، ما هستیم و هر یک از ما دارای این تمییز دهنده است که در هر حال و هر جا و هر وقت دارای آن می‌باشد، سؤال این است که ذات آن چیست؟ یعنی گوهر و سرشت آن چیست و چگونه موجودی است؟ اگر گفتیم

نفس، مُمیّز مراتب وجود

نفس، مُمیّز مراتب وجود

سؤالی که مطرح می‌گردد این است که تقسیماتی که برای موجودات بیان شد و شامل جماد، نبات، حیوان و انسان می‌شود و اینکه در میان خود موجودات و از جمله انسان‌ها هم از نظر مراتب وجودی شدت و ضعف وجود دارد حال چه کسی این حکم را می‌کند؟ چه کسی تشخیص می‌دهد که حیوان بالاتر

ارزش معرفت نفس

ارزش معرفت نفس

اهل معرفت در تبیین نسبت موجودات عالم امکان با پروردگار عالم، اظهار عجز می‌کنند، چون بیاناتی از قرآن مقدس و روایات را مشاهده می‌کنند که به راحتی نمی‌توان آنها را فهم نمود، از جمله:«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»[۱]؛ «او است آغاز و انجام و پیدا و نهان و او بر همه

نسبی بودن خیر و شرّ

نسبی بودن خیر و شرّ

حضرت علامه حسن­زاده (حفظه الله تعالی) اشاره­ای به بحث خیرات و شرور دارند.  البته بحث را به صورت اجمال بیان می‌کنند؛ زیرا بحث بسیار دامنه­دار و مفصّل است. چنان‌که امروزه در کشورهای غربی، دانشمندانِ لائیک به بحث شرور تمسک کرده­اند و به خداباوران اشکال می‌کنند که اگر بنا بر آنچه شما معتقدید نظام هستی خالق

دیدگاه استقلالی و دیدگاه قیاسی

دیدگاه استقلالی و دیدگاه قیاسی

اگر حیوان را با انسان ملاحظه کنیم، حیوان ناقص است؛ چون حیوان قوّۀ عاقله ندارد ولی انسان علاوه بر اینکه تمام کمالات حیوان را دارد، قوّۀ تعقّل نیز دارد.

نیازمندی هر متحرّکی به کمال

نیازمندی هر متحرّکی به کمال

جماد حرکت می‌کند برای این­که نبات شود. در مرحله­ نباتی به نظرش می­آید که حیوان بالاتر است و لذا حرکت می‌کند تا به حیوان برسد. وقتی به مرتبۀ­ حیوان رسید به نظرش می­آید که مرتبۀ­ انسانی بالاتر است و لذا حرکت می‌کند تا انسان شود. به مرحلۀ انسانی که رسید نظر می‌کند و می­بیند که مَلَک شدن بالاتر است از این‌که وجود مادّی توأم با وجود مجرّد باشد؛ زیرا انسان وجود طبیعی مادّی دارد که توأم با نفس مجرّد است و لذا حرکت می‌کند تا ملک شود که موجودی مجرّد است و مادّه ندارد.

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797