کد خبر : 4352
تاریخ انتشار : شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۸

ایمان نیاکان پیامبر(ص)

ایمان نیاکان پیامبر(ص)

ایمان نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم): خداپرست و موحّد بودن پدران و مادران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم). ایمان در لغت به معناى تصدیق کردن و ضد کفر آمده است و مؤمن به شخص خداپرست در مقابل کافر اطلاق مى شود  ( لسان العرب ، ج۱ ، ص۲۲۳ و ۲۲۴ ) . در تعریف ایمان بین متکلّمین اختلاف وجود دارد ، ولى

  1. ایمان نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم): خداپرست و موحّد بودن پدران و مادران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم). ایمان در لغت به معناى تصدیق کردن و ضد کفر آمده است و مؤمن به شخص خداپرست در مقابل کافر اطلاق مى شود  ( لسان العرب ، ج۱ ، ص۲۲۳ و ۲۲۴ ) .

در تعریف ایمان بین متکلّمین اختلاف وجود دارد ، ولى اعتراف به وحدانیت خداوند و نفى شریک از او جزء ارکان اساسى ایمان نزد آنان به شمار مى رود  ( التوحید ، ص۳۹۴ ) .

نیاکان جمع «نیا» به معناى اجداد است و منظور از نیاکان در این بحث ، پدران و مادران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)از عبداللّه و آمنه تا حضرت آدم و حوا مى باشد  ( اوائل المقالات ، ص۴۵ ) . ادلّه مخالفین و موافقین ایمان نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ، شامل همه آنها مى شود ; هر چند برخى از ادلّه نفیاً یا اثباتاً فقط مربوط به پدر یا مادر آن حضرت مى شود.

بحث از ایمان نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در علم کلام در بخش نبوت عامه و بحث از عصمت انبیاء مطرح شده است ، و در علم تفسیر در ذیل آیه ۷۴سوره انعام و آیه ۲۱۹ سوره شعراء و برخى دیگر از آیات قرآن مورد بحث قرار گرفته است. و در علم تاریخ نیز در بحث از سیره نبوى و بررسى زندگى نامه پدر و مادر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)مطرح مى شود  ( السیره النبویه ، ج۱ ، ص۱۲۷ ; تاریخ یعقوبى ، ج۲ ، ص۱۰و ۳۵ ; الصحیح من سیره النبی الأعظم ، ج۱ ، ص۱۵۰ تا ۱۵۴ ) .

در مورد ایمان نیاکان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) سه دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه اوّل: همه علماى شیعه و همچنین عده اى از محققین اهل سنت معتقدند که نیاکان پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ، خداپرست و موحّد بوده اند  ( اوائل المقالات ، ص۴۵ ; کشف الخفاء ، ج۱ ، ص۶۲ ; روح المعانى فی تفسیر القرآن العظیم ، ج۱ ، ص۳۷۱ ; بحار الأنوار ، ج۱۵ ، ص۱۱۸ ) .

و براى اثبات عقیده خود به دلایل ذیل استناد کرده اند:

الف ) دلیل عقلى: پیامبر باید از هر چیزى که موجب نفرت و دورى مردم از وى مى شود ، منزه و پاک باشد  ( کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد ، ص۲۷۶ ; المواقف ، ص۲۶۵ ; شرح المقاصد ، ج۵ ، ص۶۱ ) . مشرک بودن نیاکان موجب نفرت و دورى مردم از پیامبر مى شود ، پس نیاکان پیامبر باید از شرک منزه باشند.

ب ) آیات قرآن:۱٫  ( اَلَّذى یَرَیکَ حینَ تَقُومُ* وَتَقُلُّبَکَ فِى السّاجِدینَ ) ; آن کس که چون برمى خیزى تو را مى بیند و حرکت تو را در میان سجده کنندگان ]مى نگرد [ ( شعراء:۲۱۸و ۲۱۹ ) . برخى جهت اثبات ایمان نیاکان نبى به این آیه تمسک کرده مى گویند: نیاکان رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)مؤمن و ساجد بوده اند که خداوند فرمود ، گردیدن تو در پشت ساجدان را مى بینم ( منهج الصادقین ، ج۶ ، ص۴۸۹ ، گازر ،ج۷ ، ص۱۰۴ ) .

از امام باقر (علیه السلام)و امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه روایت شده است که حضرت محمد(صلى الله علیه وآله وسلم)در اصلاب پیامبران بود تا این که به پشت پدر خویش منتقل شد به زناشویى مشروع و حلال بدون آلودگى به زنا و سفاح (ازدواج غیر مشروع) ( مجمع البیان ، ج۴ ، ص۲۰۶ ; التبیان فى تفسیر القرآن ، ج۸ ، ص۶۵ ; تفسیر قمى ، ج۲ ،ص۱۲۵ ) .

و ابن عباس از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که فرمود: یعنى تو را مى بیند که از صلب پیامبرى به صلب پیامبر دیگر منتقل مى شدى تا این که به دنیا آمدى  ( الجامع لأحکام القرآن ، ج۱۳ ، ص۱۴۴ ) .

مخالفین بر استدلال فوق اشکال کرده اند به این که آیه به چند صورت تفسیر شده و شما نمى توانید بگویید آیه را بر تمام تفسیرها حمل کنیم چون حمل مشترک بر تمام وجوه جایز نیست  ( تفسیر کبیر ، ج۲۴ ، ص۱۷۳ ) . و حمل آن بر تفسیر مورد نظر موافقین ترجیح بلا مرجح است. در پاسخ مى توان گفت: وجود احادیث متعدد در تفسیر این آیه که بر ایمان نیاکان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)دلالت مى کنند مرجّح وجه مورد نظر موافقین است.

  1.  ( وَإِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا الْبَلَدَ آمِناً وَاجْنُبْنى وبَنِىَّ أَنْ نَعْبُدَ الاْصْنامَ) ; «زمانى که ابراهیم گفت: پروردگارا این بلد  ( مکه ) را محیط امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور گردان»  ( ابراهیم:۳۵ ) ، موافقین مى گویند به قرینه هذا البلد  ( مکّه ) منظور اولاد اسماعیل و پدران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بود. و این که قرآن مى فرماید:«کلمه توحید را کلمه پاینده اى در نسل هاى بعد از خود قرار داد»  ( زخرف:۲۸ ) معلوم مى شود که مراد موحدان بوده است از اولاد ابراهیم(علیه السلام)  ( حجج القرآن ، ص۸۰ ) .

ج ) احادیث: موافقین در اثبات دیدگاه خود به دو دسته از احادیث استناد مى کنند: دسته اول احادیثى هستند که بر طاهر بودن پدران و مادران رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دلالت مى کنند:

  1. پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلى أرحام الطاهرات: پیوسته از صلب هاى پاک به رحم هاى پاکیزه منتقل مى شدم»  ( اوائل المقالات ، ص۴۶ ; الدّر المنثور ، ج۵ ، ص۹۸ ) .
  2. رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «سپس خداوند ما را در صلب آدم قرار داد و بعد به صلب هاى پدران و رحم هاى مادران منتقل کرد و نجاست شرک و سفاحِ کفر بر ما نرسید.»  ( بحارالأنوار ، ج۵ ، ص۷ ; الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۴ ) .

احادیث یاد شده متضافر بوده  ( بحارالأنوار ، ج۱۵ ، ص۱۱۹ ) و به حدّ تواتر معنوى هم مى رسند.

کلمه طاهرین و طاهرات در این احادیث نشان مى دهد که پدران و مادران رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)موحّد و خداپرست بوده اند چون مشرک طاهر نیست همان گونه که قرآن مى گوید: ( إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ ) ; «همانا مشرکان نجس هستند»  ( توبه:۲۸ ) پس نیاکان نبى(صلى الله علیه وآله وسلم) موحد بوده اند که پیامبر از آنان با لفظ طاهرین و طاهرات ، تعبیر آورده است.

دسته دوم احادیثى است که دلالت مى کند پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)نیاکان شان را در روز قیامت شفاعت خواهند کرد ، چنان که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: من از پروردگارم خواستم چهار نفر را ببخشد و او آنها را خواهد بخشید ان شاء الله آمنه دختر وهب ، عبداللّه بن عبدالمطلب ، ابوطالب بن عبدالمطلب و مردى از انصار که بین من و او حق نان و نمک  ( پیمان ) بود  ( بحارالأنوار ، ج۱۵ ، ص۱۰۸ ; تاریخ یعقوبى ، ج۲ ، ص۳۵ ) .

موافقین مى گویند: بر اساس دستور قرآن جایز نیست که پیامبر و مؤمنین براى مشرکین طلب مغفرت و شفاعت کنند  ( توبه:۱۱۳ ) و این که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)مى فرماید: پدر و مادرم را شفاعت خواهم کرد نشان مى دهد که آنها موحّد بوده اند.

د ) دلیل تاریخى: بر اساس متون تاریخى نه تنها دلیل صریحى بر مشرک بودن نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)وجود ندارد بلکه دلایلى وجود دارد که موحّد و خداپرست بودن نیاکان آن حضرت را ثابت مى کند. به عنوان مثال عبدالمطلب جدّ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به دلیل عمل به آیین حنیف ابراهیمى به ابراهیم ثانى ملقّب شده بود  ( تاریخ یعقوبى ، ج۲ ،ص۱۱ )  و از وى شعرى نقل شده که مطلعش این است:

یا ربّ أنت الأحد الفرد الصمد *** إن شئت الهمت الصواب والرشد

«اى پروردگار تو احد ، فرد و صمد هستى اگر بخواهى راه راست و رستگارى را الهام مى کنى»  ( تاریخ یعقوبى ، ج۱ ، ص۲۴۷ ) .

همچنین از پدر و مادر گرامى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم)اشعارى در کتاب هاى تاریخى نقل شده که همگى دلالت بر ایمان آنان مى کند  ( مفاهیم القرآن ، ج۵ ، ص۱۴۶و ۱۴۷ ; السیره النبویه ، ج۱ ، ص۱۷۸ )

دیدگاه دوم: برخى از علماى اهل سنت معتقدند که پدر و مادر حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)مشرک بوده و در آتش جهنم گرفتار خواهند آمد و براى اثبات ادعاى خود به چند دلیل استناد مى کنند:

الف ) آیات قرآن:  ( إِنّا أرسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیرَاً وَنَذیراً وَلا تُسْئَلُ عَنْ أَصحابِ الْجَحیمِ ) : ما تو را به حق براى بشارت و بیم دادن فرستادیم و تو مسئول  ( گمراهى ) دوزخیان نیستى»  ( بقره:۱۱۹ ) مخالفین در شأن نزول این آیه روایتى نقل مى کنند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «اى کاش مى دانستم پدر و مادرم  ( در آن دنیا ) چه مى کنند پس خداوند این آیه را نازل کرد و فرمود:  ( لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ ) ; «از اهل دوزخ سؤال نکن» و پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)هم تا هنگام مرگ یادى از آنها نکرد  ( العجاب فى بیان الأسباب ، ج۱ ، ص۳۶۷ ;تفسیر القرآن  ( صنعانى ) ، ج۱ ، ص۵۹ ) و نتیجه مى گیرند که طبق آیه فوق پدر و مادر پیامبر مشرک بوده و اهل دوزخ هستند  ( ادلّه معتقد ابوحنیفه فى ابوى الرسول ، ص۶۴و ۶۵ ) .

در مقـابل ایـن سخن مـوافقین مى گـویند: قرائت مشهور این است که «لا تُسْألُ» خوانده شود ، چون «لا» نافیه است  ( الجامع لأحکام القرآن ، ج۲ ، ص۹۲ ; جامع البیان عن تأویل آی القرآن ، ج۱ ، ص۵۱۵ و ۵۱۶ ) . بنابراین معناى آیه این است که اى پیامبر تو مسئـول گمـراهى دوزخیـان نیستى. علاوه بـر این مخـالفین تنها با استناد به روایت مذکور مى توانند آیه را حمل بر شرک پدر و مادر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)کنند در حالى که روایت یاد شده ضعیف و مرسل است و نمى تواند مبین و مفسّر آیه باشد ( تفسیر القرآن العظیـم ، ج۱ ، ص۱۶۳ ; الدر المنثور ، ج۱ ،ص۲۷۱ ; سبل الهدى فی سیره خیر العباد ، ج۲ ، ص۱۲۵ ) .

  1.  ( وَإِذْ قالَ إِبراهیمُ لاَِبیهِ آزَرَ أَتتَّخِذُ أَصْنامَاً آلِهَهً) ; «هنگـامى که ابـراهیم به اَب خـود گفـت آیا بت هـایى را معبـود خـود انتخـاب مى کنـى»  ( انعام:۷۴ )  مخـالفیـن مى گـویند طبـق این آیـه اَب یعنى پـدر ابـراهیـم(علیه السلام)مشـرک و بت پـرست بـوده و شما نمى توانید بگویید تمام نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)تا حضرت آدم(علیه السلام)موحّد بوده اند  ( حجج القرآن ، ص۸۰ ) . موافقین مى گویند که «آزر» پدر حضرت ابراهیم نبوده است  ( الدر المنثور ، ج۳ ، ص۳۰۰ ) بلکه عمو یا جدّ مادرى حضرت ابراهیم(علیه السلام)بوده است  ( مجمع البیان ، ج۶ ، ص۸۶ ; المیزان ، ج۱۲ ، ص۷۸و ج۱۴ ، ص۵۷ ; الاتقان ما یحسن من الاخبار الدائره على الألسن ، ج۲ ، ص۳۷۴ ) و اطلاق لفظ اب بر عمو وجدّ مادرى در لغت عرب جـایـز است چنان که فرزندان یعقوب از اسماعیل تعبیر به «اب» مى کنند  ( بقره:۱۳۳ ) در حالى که اسمـاعیل عموى یعقوب(علیه السلام)بوده نه پدر او. دوم این که حضـرت ابراهیم به آزر وعده داد که براى تو طلب آمـرزش  ( استغفـار )  مى کنـم  ( ممتحنه:۴ ) . امّا هنگامى که روشن شد وى دشمن خداست ، از او بیزارى جست.  ( توبه:۱۱۴ ) و براى او استغفـار نکرد. و بعد از سالیان دراز بعد از آن که خداوند اسمـاعیـل و اسحاق را در سن پیرى به حضرت ابراهیم عطا کـرد و آن حضرت کعبه را بازسازى کرد براى پدر و مادرش دعا کرد و فرمود:  ( رَبّنا اغْفِـرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَلِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسـابُ) ; پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در آن روز که حساب برپا مى شود بیامرز»  ( ابراهیم:۴۱ و از آنجا که قرآن از استغفار نسبت به مشرکان نهى کرده است  ( توبه:۱۱۳ ) ، و از طرفى لفظ «والد» بر خلاف «اب» در زبان عرب فقط بر پدر واقعى اطلاق مى شود ، معلـوم مى شود مراد از «والد» در آیه شریفه آزر نبوده بلکه پدر و مادر واقعى حضرت ابراهیم(علیه السلام)بوده و آنها موحد از دنیا رفته اند  ( مجمع البیان ، ج۶ ، ص۸۶ ; منهج الصادقین ، ج۵ ، ص۱۴۶ ) .

ب ) احادیث: ۱٫ «پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) براى مادرش درخواست شفاعت کرد ، جبرئیل گفت: براى کسى که مشرک مرده است استغفار نکن»  ( مجمع الزوائد ، ج۱ ، ص۱۱۷ ; سبل الهدى فى سیره خیر العباد ، ج۱ ، ص۱۱۷ ) .مخالفین مى گویند: طبق این حدیث مادر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جهنم است و معلوم مى شود مشرک بوده است ولى موافقین مى گویند: این حدیث ضعیف و غیر قابل استناد است چون در سلسله سند آن «محمد بن جابر» قرار دارد که از دیدگاه علم رجال ضعیف بوده و به حدیث او اعتنا نمى شود  ( الضعفاء الصغیر ، ص۱۰۳ ; الضعفاءوالمتروکین ، ص۲۳۳ ; المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین ، ج۱ ، ص۱۶۷ ) .

  1. «پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) به پسران «ملیکه» فرمود: مادر شما در آتش است این سخن بر آنها گران آمد پس آنها را فرا خواند و فرمود: مادر من هم با مادر شماست…»  ( ادلّه معتقد ابوحنیفه فى ابوى الرسول، ص۷۳ ; صحیح مسلم بشرح النووى، ج۳، ص۷۹ )  موافقین در ردّ این حدیث مى گویند این حدیث ضعیف است چون در سند آن «عثمان بن عمیر» قرار دارد که ضعیف است  ( سبل الهدى فى سیره خیر العباد ، ج۲ ، ص۱۲۷ ; ناسخ الحدیث و منسوخه ، ص۴۸۹ ) .
  2. «مردى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید: پدر من کجاست؟ فرمود: در آتش وقتى او رفت او را فرا خواند و گفت: پدر من و پدر تو در آتش است»  ( صحیح ابن حبان ، ج۲ ، ص۳۴۰).

موافقین در ردّ این حدیث مى گویند: این حدیث را حماد بن سلمه از ثابت از انس نقل کرده و «حمادّ» مورد تهمت و ضعف است و مطالب فراوانى را در احادیث او وارد کرده اند و وى حافظ خوبى نبوده است ( مقدمه فتح البارى ، ص۳۹۷ ; تهذیب التهذیب  ، ج۳ ، ص۱۲ـ ۱۵ ) . بنابراین در این حدیث دلالتى بر شرک یا کفر نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)وجود ندارد.

ج ) اجماع: مخالفین مى گویند: همه بر مشرک بودن پدر و مادر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اجماع دارند پس معلوم مى شود که پدر و مادر ایشان مشرک بوده است  ( ادلّه معتقد ابوحنیفه فى أبوی الرسول ، ص۸۴ ) در پاسخ مى توان گفت: چنین اجماعى وجود ندارد به دلیل این که نه تنها علماى شیعه بر موحّد بودن نیاکان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)اتفاق دارند  ( اوائل المقالات ، ص۴۵ ) . بلکه بسیارى از محققین اهل سنت هم در این قضیه با شیعه هم عقیده هستند  ( کشف الخفاء ، ج۱ ،ص۶۲ ; الصحیح من سیره النبی الأعظم ، ج۱ ، ص۱۵۰ـ ۱۵۴ ) .

دیدگاه سوم: برخى معتقدند که پدر و مادر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) مشرک بودند ، ولى رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)آنان را زنده کرد و آنها به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)ایمان آوردند و دوباره از دنیا رفتند.

دلیل این گروه حدیثى است که عایشه از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که «در حجه الوداع با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)بودیم… رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) گریه مى کرد و ناراحت و غمگین بود پس فرود آمد و مدتى طولانى در آنجا درنگ کرد سپس به نزد من بازگشت در حالى که خوشحال بود ، به او گفتم:  ( چرا خوشحالى؟ ) فرمود: نزد قبر مادرم رفتم و از خداوند خواستم که او را زنده کند پس او به من ایمان آورد و خداوند دوباره او را باز گرداند  ( کشف الخفاء ، ج۱ ، ص۶۱ ; لسان المیزان ، ج۴ ، ص۳۰۵ ) .

در ردّ این دیدگاه گفته شده: اولاً احادیثى که بر زنده شدن پدر و مادر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)دلالت مى کنند ضعیف و غیر معتبر هست  ( کشف الخفاء ، ج۱ ، ص۶۲و ۶۳ ; ادله معتقد ابوحنیفه فى ابوی الرسول ، ص۸۷ ) . ثانیاً بر فرض بعید این احادیث را قبول کردیم این احادیث دلالت بر ایمان پدر و مادر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)بعد از وفات و بعث مى کند چون ایمان بعد از مرگ و مشاهده احوال آن جهان فایده اى ندارد و این که پیامبر ایشان را زنده کرده و اسلام را بر آنها عرضه کرده براى تکمیل ایمان شان بوده است.  ( بحارالأنوار ، ج۱۵ ، ص۱۱۰ ) .

منابع ــــــــــــــــــــ

ادلّه معتقد ابوحنیفه فى ابوی الرسول(صلى الله علیه وآله وسلم) ،قارى ، على بن سلطان محمد ، مکتبه الغرباء الأثریه ، ۱۹۹۳; الاتقان ما یحسن من الاخبار الدائره على الألسن ، الغزى ، محمد بن محمد ، قاهره ،۱۴۱۵هـ ; اوائل المقالات فى المذاهب والمختارات ، مفید ، محمد بن محمد بن نعمان ، واعظ مرندى ، تبریز ،۱۳۷۱هـ.ق ; بحارالأنوار ، مجلسى ، محمد باقر ، مؤسسه الوفاء ، بیروت ، ۱۴۰۴هـ.ق ; تاریخ یعقوبى ، یعقوبى ، احمد بن ابویعقوب ، مؤسسه نشر فرهنگ اهل بیت ، قم ، بى تا; التبیان فى تفسیر القرآن ، طوسى ، محمد بن حسن ، مکتب الاعلام الاسلامى ، افست از چاپ بیروت ، قم ، ۱۴۰۹هـ.ق ; تفسیر القرآن ، صنعانى ، عبدالرزاق بن همام ، مکتبه الرشد ، ریاض ، ۱۴۱۰هـ.ق ; تفسیر القمى ، قمى ، على بن ابراهیم بن هاشم ، مؤسسه دار الکتاب للطباعه والنشر ، قم ، بى تا ; تفسیر کبیر ، فخر رازى ، داراحیاء التراث العربى ، بى تا ; تفسیر گازر  ( جلاء الأذهان وجلاء الأحزان ) ، جرجانى ، حسین بن حسن ، دانشگاه تهران ، ۱۳۳۷هـ.ش ; التوحید ، ماتریدى ، ابومنصور ، دار الجامعات العصریه ، اسکندریه ، بى تا ; تهذیب التهذیب ، عسقلانى ، ابن حجر ، دارالفکر ، ۱۴۰۴هـ.ق ; جامع البیان عن تأویل آی القرآن ، طبرى ، محمد بن جریر ، دارالفکر ، بیروت، ۱۴۰۵هـ.ق ; الجامع لأحکام القرآن ، قرطبى ، محمد بن احمد ، دار الشعب، ۱۳۷۲هـ.ق ; حجج القرآن ، رازى ، احمد بن محمد بن مظفر ، دار الرائد العربى ، ۱۹۸۲م ; الدرّ المنثور ، سیوطى ، عبدالرحمن بن کمال ، دارالفکر ، بیروت ، ۱۹۹۳م ; روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ، آلوسى ، محمود ، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ، بى تا ; سبل الهدى فى سیره خیر العباد ، صالحى شامى ، محمد بن یوسف ، دار الکتب العلمیه ، بیروت ، ۱۴۰۴هـ ; السیره النبویه ، ابن کثیر ، ابوالفداء اسماعیل ، تحقیق مصطفى عبدالواحد ، دار الرائد العربى ، ۱۴۰۷هـ.ق/۱۹۸۷م ; السیره النبویه ، ابن هشام ، تحقیق عبدالسلام تدمرى ، دارالکتاب العربى ، بیروت ، ۱۴۱۰هـ.ق ; شرح المقاصد ،تفتازانى ، مسعود ، عالَم الکتب ، بیروت ، ۱۴۰۹هـ/۱۹۸۹م ; صحیح ابن حبان ، تمیمى البستى ، محمد بن حبان ، مؤسسه الرساله ، بیروت ، ۱۴۱۴هـ.ق ; صحیح مسلم بشرح النووى ،النووى ، دار الکتاب العربى ۱۴۰۷هـ.ق ; الصحیح من سیره النبی الأعظم ، حسینى عاملى ، جعفر مرتضى ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۰۲هـ.ق ; الضعفاء الصغیر ، بخارى ، محمد بن اسماعیل ، دار المعرفه ، ۱۴۰۶هـ.ق ; الضعفاء والمتروکین ، نسائى ، احمد بن شعیب ، دار الوعى ، حلب ، ۱۳۶۹هـ.ق ; العجاب فى بیان الأسباب ، شهاب الدین ، احمد بن على ، دار ابن الجوزى ، شهر دمام ،۱۹۹۷م ; کشف الخفاء و مزیل الالباس ، عجلونى ، اسماعیل بن محمد ، دارالکتب العلمیه۱۴۰۸هـ.ق ; کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد ،حلّى ، یوسف بن مطهر ، انتشارات شکورى ، ۱۳۷۳هـ.ش ; لسان العرب ، ابن منظور ، داراحیاء التراث العربى ،۱۴۰۸هـ /۱۹۸۸م ; لسان المیزان ، عسقلانى ، ابن حجر ، مؤسسه اعلمى ، بیروت ، ۱۴۰۶هـ.ق ; المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین ، البستى ، محمد بن حبّان ، تحقیق محمود ابراهیم زائد ، بى جا ، بى تا ; مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، طبرسى ، امین الدین ابوعلى الفضل بن حسن ، داراحیاء التراث العربى ، بیروت، ۱۳۷۹هـ.ق ; مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، هیثمى ، نور الدین ، دار الکتب العلمیه ، بیروت ، لبنان ، ۱۴۰۸هـ/۱۹۸۸م ; مفاهیم القرآن ، سبحانى ، جعفر ، مؤسسه سید الشهداء العلمیه ، قم ، ۱۴۰۷هـ.ق ; مقدمه فتح الباری ، عسقلانى ، ابن حجر ، دار المعرفه للطباعه والنشر ، بیروت ; منهج الصادقین فی الزام المخالفین ، کاشانى ، ملافتح اللّه ، کتابفروشى اسلامیه تهران ، ۱۳۴۴ هـ.ش ; المواقف ، ایجى ، عضدالدین ، تحقیق سید شریف على بن محمد جرجانى ; المیزان فى تفسیر القرآن ، طباطبائى ، محمد حسین ، دار الکتب الإسلامیه ، تهران ، ۱۳۹۷هـ.ق ; ناسخ الحدیث ومنسوخه ، ابن شامی ، عمر بن احمد بن عثمان ، مکتبه المنار ، الزرقا ، ۱۴۰۸هـ.ق.

رسول رضوى

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797