استاد ضیایی
تفاوت میان مزاج و امتزاج
بین مزاج و امتزاج فرق است. اگر دو چیز یا چند چیز با همدیگر مخلوط شوند به گونهای که در هم تأثیر و تأثّر داشته و فعل و انفعال داشته باشند و موجود جدیدی را ارائه دهند، اینجا اطلاق مزاج میکنیم. به عنوان مثال از گذشتگان آمده که اگر سرکه را که در نهایت ترشی است با شیره یا عسل که نهایت شیرینی را دارا است مخلوط کنیم، در اثر شکسته شدن ترشی سرکه و شیرینی عسل مادّهای به نام سکنجبین درست میشود که حالت بینابینی دارد و مخفّف سرکه و انگبین است. در اینجا میگوییم مزاج جدیدی ایجاد شده است. مثال امروزی آن هم این است که یکی از عناصری که در طبیعت وجود دارد هیدروژن است که با علامت اختصاریH آن را نمایش میدهند و دیگری اکسیژن است که با علامت Oنشان میدهیم. هر کدام از این دو عنصر خاصیت خودش را دارد و هر دو از قبیل گاز هستند اما اگر دو ملکول هیدرژن را با یک ملکول اکسیژن ترکیب کنیم موجود جدیدی بنام آب بوجود میآید که از نوع مایعات میباشد و فرمول شیمیایی آن عبارت است از H۲O. آب، مرکّبی است دارای مزاج؛ چون اکسیژن و هیدروژن متقابلاً از یکدیگر متأثّر شده و یک چیز جدیدی ایجاد کردهاند. مزاج انسانی هم همان مزاج بدن او میباشد؛ زیرا بدن از عناصر گوناگونی ساخته شده است و این عناصر در هم اثر میگذارند و لذا در هریک از ما مزاج خاصی را ارائه میدهند؛ مثلاً یکی مزاجش گرم است و دیگری سرد و… .
امتزاج هم به مانند مزاج، مرکّب از دو یا چند چیز است؛ منتها به این شرط که در یکدیگر تأثیر و تأثّر نداشته باشند. وقتی یک کیسه گچ را با یک کیسه خاک مخلوط کنید مرکّب درست شده است ولی این مرکّب مثل آن مرکّب سکنجبین نیست؛ زیرا درست است که رنگش کمی فرق کرده و سیاه و سفید شده ولی مزاج را ارائه نداده است؛ چون در یکدیگر تأثیر و تأثّر ندارد و فقط اجزای ریز خاک در کنار اجزای ریز گچ قرار گرفتهاند و لذا به این امتزاج میگویند. اگر در همین مخلوط خاک و گچ، آب بریزیم خاصیت جدیدی ارائه میدهد و چسبندگی پیدا میکنند که این را مزاج میگویند.
در مورد نفس و بدن هم قائل به نوعی تأثیر و تأثّر هستیم ولی نه از قبیل ترکیب دو چیز مادّی کنار هم و ارائه شیء ثالث، بلکه این تأثیر و تأثّر از قبیل تأثیر فاعل نسبت به مفعول است یا تأثّر مفعول نسبت به فاعل. ما از موجودات مجرّدۀ عالیه تأثّر میپذیریم منتها این تأثیر و تأثّر موجب پیدایش مزاج نیست؛ چون یک جزئش مجرّد است و جزء دیگرش مادّی، در حالی که در مزاج اجزا باید از یک سنخ باشند و مثلاً هر دو مادّی باشند و یا هردو غیر مادّی.
برچسب ها :استاد ضیایی ، حکمت ، حیدری ، حیدری نقد علی ، عرفان اسلامی ، علامه حسن زاده ، علامه طباطبائی ، فلسفه ، فلسفه اسلامی ، محمدرضا حیدری ، موسسه آوای توحید
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 4 در انتظار بررسی : 4 انتشار یافته : ۰