ضرورت تهذیب
ضرورت تهذیب در بیان مقام معظم رهبری (حفظه الله) علیرغم اهمیت تهذیب نفس، ورود به این عرصه کمرنگ است و پیگیری این مطالبه نیز جدی دنبال نمی شود بسم الله الرحمن الرحیم مطالبه تهذیب نفوس و خودسازی از ناحیه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مکرر و به طرق مختلف و مناسبت های مختلف مطرح
ضرورت تهذیب در بیان مقام معظم رهبری (حفظه الله)
علیرغم اهمیت تهذیب نفس، ورود به این عرصه کمرنگ است و پیگیری این مطالبه نیز جدی دنبال نمی شود
بسم الله الرحمن الرحیم
مطالبه تهذیب نفوس و خودسازی از ناحیه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مکرر و به طرق مختلف و مناسبت های مختلف مطرح شده است، این مطالبه بر اساس طرح کلی رسالت انبیاء که سه محور اساسی که تلاوت آیات الهی، تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت است، از اصول مهم و اهداف کلی دین و شریعت است. علیرغم اهمیت تهذیب نفس، ورود به این عرصه کمرنگ است و پیگیری این مطالبه نیز جدی دنبال نمی شود. بخشی از این مطالبه مربوط به حوزه های علمیه است، و بخشی دیگر نیز به دیگر متولیان مربوط می شود. آنچه در ذیل آمده است، بخشی از فرمایشات رهبری در مناسبت های مختلف در مطالبه معظم له نسبت به ترویج و نشر تهذیب و تزکیه نفوس و سیر و سلوک عملی است، که سخنرانی حضرت آیت الله کمیلی در مراسم آغاز پنجمین سال تحصیلی حوزه علمیه هامبورگ آلمان، بر حول محور همین مطالب ایراد گردید.
اهمیت تهذیب نفس در حوزه
«مسأله دیگر در نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها، فیض بردن از معنویات است، تهذیب است؛ این خیلى مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسألهى تهذیب نیازمند است. کسانى که رشتههاى رفتارشناسى عمومى را مطالعه می کنند و کار می کنند، این را تأیید می کنند. امروز در همهى دنیا اینجور است که وضع نظام مادى و فشار مادى و مادیت، جوان ها را بىحوصله می کند؛ جوان ها را افسرده می کند. در یک چنین وضعى، دستگیر جوان ها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت اینکه مىبینید عرفانهاى کاذب رشد پیدا می کند و یک عدهاى طرفشان می روند، همین است؛ نیاز هست. جوان ما در حوزهى علمیه – جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر- نیازمند تهذیب است» (بیانات رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹).
«عزیزان من! وقتش حالاست. از این فضاى معنوى، مواریث و یادگارهاى معنوىاى که در این فضا انباشته است، استفاده کنید. مرحوم سیّد حسین رضوى، از همین آستان مقدّسه و از علماى اوایل قرن چهاردهم است که از حالاتش نقل مىکنند، مثلاً در قنوت نماز وتر، دعاى «ابى حمزه» را از ابتدا تا انتها مىخوانده است! چنین عابدان و زاهدانى را این حوزه تربیت کرده است. من از بزرگان حوزه خواهش مىکنم، درس اخلاق و تهذیب را براى جوانان مستعد، روشن و نورانى – که در این حوزه فراوان هستند – جدّى بگیرند».
تکریم اساتید و مراجع تقلید
«مسأله بعدى، مسأله نظام رفتارى و اخلاقى حوزههاست؛ که همین تحول – اگر تحولى انجام میگیرد- باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد که من اینجا یادداشت کردهام: تکریم اساتید؛ نظام رفتارى و اخلاقى ما در حوزهها باید در این جهت حرکت کند. تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، بخصوص تکریم مراجع تقلید. هر کسى آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهاى زیادى لازم است. غالباً مراجع قلههاى علمى حوزههاى علمیه محسوب میشوند. بنابراین احترام مراجع بایستى محفوظ باشد؛باید تکریم شوند» (همان).
«احترام به استاد هم یک مسأله است. یکى از سنتهاى رائج حوزههاى علمیه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد. «آداب المتعلمین» مینوشتند، که متعلم در مقابل معلم چه وظائفى دارد و معلم چه حقوقى بر او دارد؛ همچنان که متقابلاً متعلم بر معلم حقوقى دارد. اینکه استاد بیاید بگوید و برود، نه؛ حرف شاگرد را میشنفتند، گوش میکردند. اینها از قدیم معمول بوده است. در همین زمان ما بعضى از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانهى استاد او را همراهى میکرد؛ بحث میکرد، صحبت میکرد، سؤال میکرد. گعده، گعدهى علمى؛ نشست، نشست تحقیقى و سؤال و جواب؛ اینها سنتهاى خوب حوزهى ماست. دیگران میخواهند اینها را از ما یاد بگیرند، ما بیائیم اینها را تبدیل کنیم به روشهاى دیگران که منسوخ و کهنه است؟! پس این سنتها باید باقى بماند و تقویت شود. تحول به معناى تغییر اینها نیست» (بیانات رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹).
تدوین شرح حال بزرگان و معرفی قلههای تهذیب
«ما قلههاى تهذیب داریم. در همین قم، مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى، مرحوم علامهى طباطبائى، مرحوم آقاى بهجت، مرحوم آقاى بهاءالدینى (رضوان اللَّه تعالى علیهم) قلههاى تهذیب در حوزه بودند. رفتار اینها، شناخت زندگى اینها، حرفهاى اینها، خودش یکى از شفابخشترین چیزهائى است که میتواند انسان را آرام کند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائى بدهد، دلها را نورانى کند. در نجف بزرگانى بودند؛ سلسله شاگردان مرحوم آخوند ملاحسینقلى تا مرحوم آقاى قاضى و دیگران و دیگران؛ اینها برجستگانند. به نحلههاى فکرى و عرفانى اینها هم کارى نداریم. در اینجا مسأله، مسأله نظرى نیست. بعضىها نحلههاى مختلفى هم داشتند. مرحوم سید مرتضى کشمیرى (رضوان اللَّه تعالى علیه) یکى از اساتید مرحوم حاج میرزا على آقاى قاضى است؛ اما نحله فکرى اینها بهکلى از هم متفاوت است. ایشان از داشتن یک کتابى بشدت منع میکند، ایشان به آن کتاب عشق میورزد؛ منافاتى ندارد. همین بزرگانى که در مشهد بودند، مردمانى بودند که ما اینها را به تقوا و طهارت و پاکیزگى شناختیم؛ مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تهرانى، مرحوم حاج شیخ مجتبى و امثال ایشان؛ اینها هم همین جورند. عمده این است که این دل زنگار گرفته را یک زبان معنوى، یک سخن برخاسته از دل شفا ببخشد و این زنگار را برطرف کند. بنابراین ما اینجا بحث عرفانهاى نظرى را نداریم» (بیانات رهبری در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۱۳۸۹/۰۷/۲۹).
«فرض بفرمائید یکی از کارهائی که خیلی تأثیر دارد، بیان شرح حال بزرگان اهل تهذیب و اهل اخلاق است. دربارهی اینها کتاب بنویسید و هیمنها را بین طلبهها پخش کنند…» (در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه، ۱۳۸۹).
«راهش اینهاست؛ یعنی وصل کردن به این منابع اخلاقی و معرفتی و اهل حال و اهل ذکر و اهل خشوع ؛ والاٌ درس حرفهای اخلاق هیچ فایدهای ندارد . گفتن اخلاق اصلاً درس نیست، اخلاق یک صیرورت است. باید استاد کاری کند که شاگرد صیرورت اخلاقی پیدا کند. به نظر من این جزو کارهای لازم است. اینجوری باید طلبهها را به مسأله اخلاقی کشاند» (در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه، ۱۳۸۹).
استخراج و انتشار مکتوبات اخلاقی بزرگان اهل تهذیب
«… یا همین مکتوباتی که از اینها باقی مانده منتشر شود. مثلاً مرحوم آقای قاضی مکتوباتی دارد که اینها مستقلاً چاپ نشده؛ توی یک شرح حالی – شرح حال هم خیلی شرح حال خوبی نیست – اینها آمده؛ اشعار مرحوم آقای قاضی هم آنجاست. … ایشان توی شعرهاشان نصایحی دارند، مکتوباتی دارند، به خود آقای طباطبائی نامه دارند، به مرحوم حاج حسن الهی – اخوی آقای طباطبائی – نامه دارند به دامادشان مرحوم آقای شریفی، که پدر همین آقای شریفی رفیق شماهاست، که نمی دانم حالا قم است یا زابل است، نامه دارند. خوب اینها واقعاً در بیاید، استخراج شود و یک گروهی بنشینند کار کنند. مرحوم آسید محمد حسن – پسر ایشان – که این کتاب را تنظیم کرده و خوب هم تنظیم نکرده، او فوت شد؛ اما پسر دیگر ایشان – آسید محمد علی– هست بروند او را پیدا کنند و این نوشتهها را بگیرند. نوشتههای مرحوم بهاری هم همینطور. درسهای مرحوم حاج آقا حسین فاطمی هم همینطور. در همین قم یقیناً کسانی هستند که از ایشان یادگارهائی دارند، چیزهائی دارند؛ از اینها استفاده شود. آقای آسید ابراهیم خسروشاهی با مرحوم آقای فاطمی مرتبط و مأنوس بود؛ احتمالاً ایشان یادداشتهائی از مرحوم فاطمی در اختیار دارد» (در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه، ۱۳۸۹).
تأکید بر عرفان عملی به جای پرداختن به عرفان نظری
«عرفان نظری اصلا در اینجا مورد نظر ما نیست و فایده ای هم ندارد. واقعاً عرفان نظری فایده ای ندارد… عرفان نظری هیچ کس را بالا نمی برد… آنچه که طلبه را بالا می برد، تزکیه میکند و معراج طلبه میشود، عرفان نظری نیست؛ اگر چه عرفان نظری هم ممکن است کمکهایی بکند. باید این عرفان عملی را این حالت سلوک را توی طلبه راه انداخت»» (در دیدار با اعضای شورای عالی حوزه، ۱۳۸۹).
بیان برخی از مصادیق تهذیب در حوزه
۱٫ تهیه نظام جامع نماز شب
«ما همّت میکنیم، طلبه را اهل نماز شب کنیم؛ این خیلی کمک می کند. برنامه ریزی کنید که از میان پنجاه هزار طلبه حوزه قم – حالا با حذف یک عده خیلی پائینترها و یک عده خیلی پیرترها- اقلاً سی هزارتاشان هرشب نماز شب بخوانند اگر این شد، به نظر من از جهت اخلاقی راه میافتد. بنابراین لازم است نظام جامع در همه این زمینهها تهیه شود».
۲٫ انس با ادعیه و مناجات
«طلبه باید با دعا، با ذکر و با مناجات انس پیدا کند. طلبه باید زندگى خود را یک زندگى دینىِ محض بکند. طلبه باید دل خود را پاک و صاف کند، تا وقتى در مقابل انوار معرفت و توفیقات الهى قرار گرفت، تلألؤ پیدا کند؛ برادران! بدون اینها نمىشود. ما کسانى را داشتیم که از لحاظ علمى، مراتب بالایى هم داشتند و مغزشان قوى بود؛ اما دل و روحشان ضعیف و آسیبپذیر بود. وقتى اینجا آن بنیه معنوى و دینى ساخته نشود، آنجا که پاى مقام و امکانات مادّى به میان مىآید، انسان مىلرزد؛ آنجا که پاى فداکارى به میان مىآید، انسان مىلرزد و نمىتواند جلو برود؛ آن وقت چهطور مىشود یک ملت و یک مجموعه را هدایت کرد؟ باید عمل کنیم، تا بتوانیم اثر بگذاریم …» (سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علمیهى قم، ۱۳۷۰/۱۲/۰۱).
۳٫ توصیه به نافله، قرآن و نماز اول وقت
«نافله بخوانید، قرآن بخوانید، نماز اول وقت بخوانید که این سه چیز برای طلبه واجب است. نمیخواهم بگویم که واجب شرعی است؛ واجب وظیفهای و شغلی است. طلبهای که با قران انس نداشته باشد، طلبهای که اهل نافله نباشد، طلبهای که نمازش را آخر وقت بگذارد، چیز مهمی کسر دارد» (بیانات رهبری در مراسم عمامه گذاری، ۲۶/۱۰/۱۳۷۲).
۴٫ تقوا؛ نماز شب، دعا، زیارت، توسل و رفتن به مسجد جمکران
«برادران عزیز! طلاب و فضلای جوان! این بنیه در جوانی شکل میگیرد. در جوانی خودتان را بسازید؛ شما روزگارهای مهم و حساسی را در پیش خواهید داشت. این کشور و این نظام و این نهضت عظیم اسلامی در سطح عالم، به شماها احتیاج خواهد داشت؛ از لحاظ معنوی باید خودتان را بسازید. البته نقشه، نقشه آسانی است؛ اما پیمودنش اراده میخواهد. نقشه، یعنی تقوا؛ تقوا، یعنی پرهیز از گناه؛ یعنی اتیان واجبات و ترک محرمات؛ کار را با اخلاص انجام دادن و از ریا و فریب دور بودن. برخلاف آنچه که تصور میشود، این کارها در دوران جوانی بسیار آسانتر است؛ به سن ماها که برسید، کار مشکلتر خواهد شد. بنابراین، ارزش تدین، یکی از آن ارزشهاست؛ این ارزش بایستی رعایت شود. نماز شب خواندن، نافله خواندن، دعا خواندن، ذکر گفتن، متوجه خدا بودن، زیارت رفتن، توسل کردن و به مسجد جمکران رفتن، سازنده است؛ اینها شما را پولادین خواهد کرد. نمیشود یک حوزهی ایدئال داشته باشیم، درحالیکه این چیزها در طلابش نباشد» (بیانات در آغاز درس خارج فقه ۳۱/۰۶/۱۳۷۰).
۵٫ پرکاری و خستگی ناپذیری
«طلبه جوان و روحانی، باید پُرکار و پرتلاش باشد و از کار خسته نشود. اندکی احساس خستگی و میل به راحتطلبی، کار را خراب خواهد کرد؛ باید خستگیناپذیر باشید… همه باید روحیه دنبالهگیری و کنجکاوی داشته باشند. من به طلبههای جوان توصیه میکنم، دنبال کار را بگیرید و خسته نشوید. هر کاری که شروع میکنید، تا نهایت آن کار بروید و احساس کسالت و ملامت نکنید» (۱۲/۱۱/۱۳۶۶).
۶٫ تقدم تهذیب بر علم آموزی
«من توصیه به خشوع و ذکر و تقوا و سعى براى تقرب الىاللَّه را براى طلاب واجبتر میدانم تا توصیه به علم، که مایه اصلى کارشان علم است. اگر علم باشد، تقوا نباشد، این علم میشود بىفایده، گاهى هم مضر. عالمانى داشتیم- چه علم دینى، چه علم غیر دینى- که نه فقط از این علم بهرهاى نبردند و بهرهاى نرساندند، بلکه وزر و وبال شد. این روح معنویت در کالبد علم و عالم لازم است» ( بیانات در جمع علما و روحانیون شیعه و سنی کرمانشاه،۱۳۹۰/۰۷/۲۰).
۷٫ توصیه به رعایت زیّ طلبگی و تلاش برای حفظ قداست روحانیت
«یک چیز دیگرى که در باب روحانیت شرط و لازم است که ما دقیقاً و جداً به آن توجه کنیم، مسألهى حفظ قداست روحانى است. روحانیت داراى قداست است. مردم به من و شما که نگاه مىکنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصى براى ما باز مىکنند و یک تقدسى قائلند. بعضى از گناهانى که خودشان مىکنند، خیال مىکنند ماها نمىکنیم؛ بعضى از کارهاى خیرى که خودشان انجام نمىدهند، خیال مىکنند ما انجام مىدهیم؛ خیال مىکنند ماها دائم در حال ذکر الهى و توجه به پروردگار – که غالباً از آن غفلت مىشود – هستیم؛ یک چنین تصوراتى دربارهى ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد.
امام سجاد (سلاماللَّه علیه) در یکى از ادعیهى صحیفهى ثانیهى سجادیه از خداى متعال شش چیز مىخواهد، که یکىاش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالى، سلامت اخلاقى و حفظ زىّ طلبگى است. نمىگوییم عباى پاره به دوشمان بیندازیم؛ معناى زىّ طلبگى این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبى مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم. من قبلها روایتى دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبى که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خداى متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پولپرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس مىکنیم، اما حالا پول نداریم، بهمجردى که پول گیرمان آمد، فوراً مىرویم آن را تهیه مىکنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگرى، وقتى این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهاى دیگر همینطور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگى نیست. شأن طلبگى این است که انسان یک زىّ متوسطى همراه با قناعت، سلامت مالى و سادگى به طور نسبى براى خودش نگه دارد. سلامت اخلاقى، خیلى مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد» (بیانات رهبری در جمع روحانیون استان سمنان،۱۳۸۵/۰۸/۱۷).
۸٫ ضرورت حفظ شور و نشاط جوانی
«طلبه باید روحیه جوانی را با همه خصوصیات جوانی حفظ کند … این جوانی، نباید به پیری تبدیل شود. اگر جوان ما ظاهراً و سنّاً جوان، ولی روحیتاً پیر و بینشاط و بیحوصله و بیابتکار و ناامید باشد، بسیار چیز بدی است. طلبه باید منشأ امید و شور و نشاط و تحرک باشد» (سخنرانی در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزهی علمیه قم، ۰۴/۱۱/۱۳۶۹).
۹٫ حفظ ارزشها؛ ارزش علم وجهاد
«یک مسئله، مسئله ارزشها در حوزه است. طلاب باید ارزشهایی را بهعنوان ارزشهای ثابت و زوالناپذیر همواره بهیاد داشته باشند که ازجمله آنها، ارزش علم و ارزش جهاد است. ارزش جهاد را دست کم نگیرید. طلبهی جهادگر، طلبهی تلاشگر، طلبهی بسیجی، طلبهای که آماده است تا
در میدانهای خطر حضور پیدا کند، این طلبه است که اگر با ابزار علم مجهز شد، آنوقت دنیایی در مقابل او دیگر تاب نمیآورد… نظام حوزه بایستی این ارزشها را رشد بدهد و پیش بیاورد…» (سخنرانی در اجتماع طلاب و فضلای حوزهی علمیهی قم،۰۱/۱۲/۱۳۷۰).
۱۰٫ زهد و ساده زیستی
«مسئله تهذیب اخلاق، مسئله سادهزیستی، مسئله اعراض از زخارف دنیا را بایستی در حوزههای علمیه جدی گرفت. اینطور نباشد که طلبه به خاطر خانهاش – که دو خیابان تا محل درس فاصله دارد – به فکر ماشین شخصی بیفتد. ماشین چیست؟ از اول، بنای کار طلبگی بر عسرت و بیاعتنایی به زخارف دنیوی بود؛ اما حالا فوراً به فکر بیفتیم که یک ماشین شخصی و یک خانهی کذایی داشته باشیم! البته باید حداقل معیشتی وجود داشته باشد؛ طوری که انسان ذهنش مشغول آن چیزها نباشد و بتواند درسش را راحت بخواند و کار لازم و مورد توقع را انجام بدهد؛ اما اینطور نباشد که طلبگی هم به چیزی مثل بقیه کارهای دیگری که بعضی میکنند – دنبال تجملات و دنبال زخارف و امثال اینها رفتن – تبدیل شود. این عیب خیلی بزرگی است که باید بشدت از آن جلوگیری شود» (بیانات در آغاز درس خارج فقه، ۳۱/۰۶/۱۳۷۰).
منبع: معاونت تهذیب حوزه های علمیه
برچسب ها :تحصیل ، تهذیب ، ضرورت تهذیب ، مقام معظم رهبری ، موسسه آوای توحید ، ورزش
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰