نفس، مُمیّز مراتب وجود

نفس، مُمیّز مراتب وجود

سؤالی که مطرح می‌گردد این است که تقسیماتی که برای موجودات بیان شد و شامل جماد، نبات، حیوان و انسان می‌شود و اینکه در میان خود موجودات و از جمله انسان‌ها هم از نظر مراتب وجودی شدت و ضعف وجود دارد حال چه کسی این حکم را می‌کند؟ چه کسی تشخیص می‌دهد که حیوان بالاتر

ادراک کلیات

ادراک کلیات

علومی که ادراک می‌کنیم چند گونه است: بعضی کلی است که این ویژگی، تجرّد نفسِ ناطقه را بهتر اثبات می‌کند؛ چون کلی جایگاهش در خارج نیست؛ زیرا هر چه در خارج به عنوان موجود داریم، حتماً جزئی است.؛
نفس دارای منشأ مادّی(استاد ضیایی)

نفس دارای منشأ مادّی(استاد ضیایی)

عالِم چه کسی است؟ یعنی آیا همین اعضا و جوارح ما عالِم هستند؟ این اعضا را بیست سال پیش هم داشتیم و چه بسا قوی تر از امروز هم داشتیم در حالی که بسیاری از حقایق که من امروز در اختیار دارم را در آن زمان پی نبرده بودم. این آقای علامه و مجتهد که الآن در سن هشتاد سالگی به سر می‌برد در سن بیست سالگی از جهت بدنی خیلی سرحال‌تر بوده در حالی که بسیاری از مطالب علمی که امروز در اختیار دارد در سن بیست سالگی نداشته است. پس نمی‌توانیم بگوییم بدن ما عالِم است.؛
نقد مبانی مادّیون(آیت الله ضیایی)

نقد مبانی مادّیون(آیت الله ضیایی)

شامّه با یکی از شئونات نفس ناطقه است و اما آلتش بینی است؛ یعنی بینی که ادراک نمی‌کند، بلکه نفس است که ادراک می‌کند؛ منتها این وسیله است. گوش که ادراک نمی‌کند، بلکه جان ادراک می‌کند و گوش یک وسیله است.؛
منشأ تفاوت فلزات(استاد ضیایی)

منشأ تفاوت فلزات(استاد ضیایی)

بعضی ازحوادثی که برای افراد پیش می‌آید به اعمال قبلی ایشان منوط است. این که گفته شود اصلاً تأثیری ندارد حرف درستی نیست، بلکه تأثیر دارد ولی به این صورت هم نیست که با اختیار منافات داشته باشد و سر از جبر در بیاورد.؛
نقد استدلال مرحوم نراقی در مورد جزء لایتجزا

نقد استدلال مرحوم نراقی در مورد جزء لایتجزا

همان طور که گفتیم مرحوم نراقی به دفاع از قائلین به جزء لایتجزی فرموده که حق دارند بگویند به جزء تقسیم نمی‌شود؛ چون اگر دایره‌ای را رسم کنیم که مماس با یک سطح مستوی باشد در یک نقطه با او تماس دارد و آن نقطه قابل تجزیه نیست؛؛
نقطه، خط و سطح فلسفی

نقطه، خط و سطح فلسفی

کتاب من حجم و ضخامتی دارد که اگر از یک طرفش شروع ‌کنم و به سمت راستش بیایم، پایانش را سطح می‎‌گوییم؛ چون سطح چیزی است که طول و عرض دارد ولی ضخامتی ندارد. اگر ضخامت و عمق ندارد در خارج هم به تنهایی سطح نداریم، بلکه به برکت حجم است که سطح را داریم. البته خود حجم را هم به برکت جسم داریم؛ زیرا اگر جسمی نداشته باشیم دیگر حجمی هم نداریم. بنابراین حجم، سطح، خط و نقطه هیچ‌کدام به تنهایی در خارج موجود نیستند و همه در وجودشان مدیون امر دیگری به نام جسم هستند.؛
تفکیک میان دو معنای قوّه

تفکیک میان دو معنای قوّه

اینکه گفتیم مادّۀ اُولی قوّۀ محض است باید برای همیشه در ذهنمان بین دو معنای قوّه تفاوت قائل شویم: قوّه گاهی در مقابل فعلیت است و گاهی در مقابل ضعف که این دو خیلی با یکدیگر تفاوت دارند. وقتی دو نفر کُشتی‌گیر را تماشا می‌کنیم و می‌گوییم سمت راستی دارای قوّۀ بیشتری است؛ یعنی قدرت

دفتر و ساختمان آموزشی : قم،خ ارم ،ک۲۰ روبروی مسجدسلماسی پلاک۱۳ کدپستی: 3715696797